کمال الملک
آذر طبری



کمال الملک نقا ش ایرانی در سال ۱۹۴۸ م در کاشان به دنیا آمد. در سال ۱۸۶۳  میلادی برای تحصیل در هنرستان دارالفنون به تهران رفت و در ۱۸ سالگی، نقا ش دربار ناصرالدین شاه شد. در سال ۱۸۹۶ میلادی، شاه او را به اروپا فرستاد، تا در موزه های لوور، ورسای و فلورانس به ادامه تحصیل بپردازد. کمال الملک پس از بازگشت به ایران مورد حسادت برخی از درباریان قرار گرفت و به بهانه  زیارت به کربلا رفت. او در آنجا  به خلق  آثار معروفی چون " فالگیر بغدادی"، "زرگر بغدادی و شاگردش "، "میدان کربلا" و "عرب خفته" پرداخت

کمال الملک در سال ۱۹۴۰ میلادی ، در ۹۳ سالگی، درگذشت. آرامگاه او در نیشابور ، کنار آرامگاه فریدالدین عطار نیشابوری است. نقاشان بنامی، چون محمود علیا ، کاظم اردوبادی و عباس کاتوزیان ، از شاگردان کمال الملک ، مکتب نقاشی کمال الملک را جاودانه ساختند . از کمال الملک حدود ۲۰۰ اثر به جا مانده است که "تالار آیینه"، "تکیه دولت" و "سردر کاخ گلستان" از آن جمله اند


مکتب کمال الملک
سنت در آثار نقاشان سده ی اخیر به گونه های متفاوت ظهور و بروز یافته است . کمال الملک، به عنوان آغازگر نگرشی نوین در نقاشی معاصر ایران، می تواند نشانه ای از این بروز باشد . این نقاش قاجاری، پس از اعزام به اروپا و مطالعه ی آثار موزه های ایتالیا و فرانسه، به هنر کلاسیک غربی گرایش پیدا می کند و به نوعی دیدگاه سنتی غرب را در هنر پذیرا شد. در بازگشت موضوعات روزمره و عامیانه در فرهنگ ایران را، به شیوه ی سنتی غربی بازسازی کرده و در این رابطه شاگردانی را در مکتب خود پرورش می دهد و جریانی می سازد که به مکتب کمال الملک شهرت می یابد.

هنر کلاسیک سده ی پانزدهم اروپا، که احیاگر سنت یونانیدر هنر محسوب می شود، سرمشق کمال الملک و پیروان ایشان شد. پژوهشگران معاصر، این گرایش ها را در فرهنگ معاصر غرب ، گرایش به هنر سنتی قلمداد می کنند. مکتب کمال الملک، برای اولین بار به صورت رسمی، به ترویج  فرهنگ سنتی غرب (۱) در قالب آثار ناتورالیستی می پردازد و در این راستا، هنرمندان شاخصی، چون علی محمد حیدریان و ابوالحسن صدیقی را به جامعه ی هنر معاصر معرفی می کند.

سید حسین نصر ، هنر ناتورالیستی را به هنر پرومته ای تشبیه کرده و عنوان می دارد : " هنر پرومته ای، مانند ناتورالیسم، هنری را خلق می کند، که در صدد رقابت با خداوند است. نقش هنر در سقوط انسان پرو مته ای بسیار با اهمیت است ، چنان که انقلاب های علمی - فلسفی در غرب، هم زمان با فروپاشی کامل هنر مسیحی و نشستن هنر اومانیستی و پرومته ای به جای آن، رخ داده است (۲).

وی معتقد است، که قالب و محتوا در اثر هنری باید کاملا همگن عمل کنند و سنت ها، به دلیل اینکه بر بنیاد حقیقت استوار هستند ، قاعدتا نمی باید در قالب های واقعی و رئالیستی ارائه شوند. بر این اساس در عبارتی عنوان می کنند : "سنت، تنها از طریق هنر متعلق به خویش است، که توان و فرصت انتشار می یابد" (۳ ). بر این اساس آقای نصر ، هنر کلاسیک سده ی پانزدهم اروپا را زیر سوال می برد، که پرداختن به آن به مقوله ی دیگری نیازمند است

"کمال الملک به طور جدی از سنت نقاشی ایرانی فاصله گرفت و به طبیعت نگاری محض روی  آورد . حضور برخی جنبه های دوبعدی و تزیینی در آ ثا ر اولیه اش ( مثلا تکیه ی دولت )، نیز بیشتر به عدم مهارت او در کاربست شگرد های سه بعد نمائی مربوط می شوند، تا کوششی برای تلفیق سنت های ایرانی و اروپایی. با توجه به پیشینه دویست ساله ی فرنگی سازی ، ره آورد تازه ی صنیع الملک از اروپا، رواج عکاسی در ایران و شیوع روحیه ی تقلید از پدیده های غربی در دربار ناصری ، وجود چنین گرایش قوی در کمال الملک منطقی بود " (۴)


پا نوشت ها
یک- منظور هنر رنسانس اروپا یی است، که ریشه در فرهنگ یونان باستان به عنوان سنت هنر مغرب زمین دارد

دو- عبارت یاد شده بر گرفته از متن مقاله ی «هنر سنتی سرچشمه ی معرفت و زیبایی»، نوشته ی سید حسین نصر / ترجمه ی فرزاد میرزایی / روزنامه ی توس / سال ششم / شماره ی ۵ / ص ۶ است

سه- نصر ، سید حسین /   مقاله ی :هنر سنتی سرچشمه ی معرفت و زیبایی» / ترجمه ی فرزاد میرزایی / روزنامه ی توس / سال ششم / شماره ی ۵ / ص ۶

چهار-پاکباز ، رویین / «نقاشی ایران از دیرباز تا امروز» / نشر نارستان / تهران ۱۳۷۹ / ص ۱۱۲








فروش اینترنتی آثار هنری، صنایع دستی‌ و کتاب