Reprinted from: Honar Nameh, University of Art, Tehran, Volume 6, No. 20, Autumn 2003 (A brief of the article in English; complete text and photographs (with description) is available in Persian.)
این مقاله و عکسها از "هنر نامه"، فصلنامه تخصصی دانشگاه هنر، باز نشر شده است
چکیده
الله وردی افشار، «شبیه نایب السلطنه عباس میرزا»، رنگ و روغن روی بوم ، ۱۵۲۰ در ۱۸۶۰ م م ، ۱۲۳۱ هـ . ق . موزه ارمیتاژ ، سن پترزبورگ پس از این نخستین اعزام، جوانان دیگری در گروه های پنج تا ده نفره، برای تحصیل به اروپا فرستاده شدند. هدف عباس میرزا از اعزام دانشجویان به خارج از کشور، تنها در آشنایی و فراگیری فنون جدید نبود، بلکه او قصد داشت زمینه های لازم را برای انتشارات نیز در ایران فراهم آورد. در این میان میرزا صالح شیرازی نقش عمده ای داشت. میرزا صالح شیرازی در سال ۱۲۵۳ هجری قمری / ۱۸۱۹ میلادی، به هنگام مراجعت به ایران، یک دستگاه چاپ را نیز با خود به همراه آورد. میرزا صالح در بخشی از سفرنامه خود می نویسد: "بنده را یقین شد، که رفتن ما را به ایران جزم است. با خود اندیشه نمودم، که بجز تحصیل، اگر توانم چیزی از این ولا به ایران برم، که به کار دولت علیه آید، شاید خوب باشد. و مدت ها بود، که خیال بردن چاپ و صنعت باسمه در سر من بود." (۸) در سال ۱۲۵۳ هجری قمری / ۱۸۳۷ میلادی، "میرزا صالح" نخستین روزنامه ایرانی را با نام "کاغذ اخبار" (۹) منتشر ساخت. انتشار این روزنامه بیش از دو سال دوام نیافت و موضوع انتشار مجدد روزنامه در ایران، تا اعزام میرزا ابوالحسن خان غفاری به اروپا و بازگشتش به ایران به تعویق افتاد. مورد دیگری که لازم است به آن اشاره شود، ایجاد مراکز آموزشی به طرز جدید است. در این حال تأسیس "دارالفنون" به حمایت و مباشرت مصلح بزرگ، میرزا تقی خان امیر کبیر (۱۲۶۸ - ۱۲۲۳)، نقطه عطف مهمی در تاریخ تجدد ایران به شمار می رود. این مرکز آموزشی، در سال ۱۲۶۸ هجری قمری (۱۸۵۱م)، سه سال بعد از "دارالفنون اسلامبول"، به همت و تلاش میرزاتقی خان امیر کبیر در تهران گشایش یافت. هدف از ایجاد آن، تربیت نیروهای متخصص برای اصلاحات در مملکت و هم چنین بهره برداری از مزایای حاصل از نفرستادن دانشجو به خارج از کشور بود. "... امیر کبیر به این باور بود، که سیاستی که عباس میرزا و محمد شاه با استخدام مشاوران نظامی خارجی و اعزام گروه های برگزیده ی دانشجویی به خارج دنبال می کردند، برای تربیت تعداد زیادی دانشجو که برای انجام اقدامها اصلاحی اساسی مورد نیاز بود، نا کافی است." (۱۰) افسوس از این که، سیزده روز بعد از افتتاح این مرکز بزرگ آموزشی، بانی آن، میرزا تقی خان، به دستور ناصرالدین شاه و به دست حاج علی خان حاجب الدوله، در تاریخ ۱۷ ربیع الاول ۱۲۶۸ ، در حمام فین کاشان، به قتل رسید. هم زمان با تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۶۸ هجری قمری، امیر کبیر پس از روزنامه ی "کاغذ اخبار" "میرزا صالح" ، نخستین روزنامه رسمی کشور را با نام "روزنامه وقایع اتفاقیه" ، در تهران تأسیس کرد. در شماره هفتم این روزنامه می خوانیم: "از آن جا که همت خسروانی پادشاهی مصروف به تربیت اهالی و اعیان و رعایا و تجار و کسبه دولت خود است، که به دانش و بینش آنها بیافزاید و از گزارش داخله و خارجه خبردار باشند، لهذا به انطباع روزنامه و انتشار آن به ممالک محروسه فرمایش عالیه فرموده اند و امید کلی هست، که به واسطه انتشار این روزنامه ها اطلاع و آگاهی و بینایی اهالی این دولت علیه بیشتر شود." (۱۱) روزنامه وقایع اتفاقیه تا شماره ۴۷۱ با همین نام به انتشار ادامه داد. پس از آن، از شماره ۴۷۲ و از سال ۱۲۷۷ با نام" روزنامه دولت علیه ایران"، به سرپرستی و مدیریت میرزا ابوالحسن خان غفاری (صنیع الملک) و تا شماره ۵۹۱ ( ۱۲۸۳ هجری قمری) انتشار یافت. افزون بر این، امور چاپ دیگر روزنامه های دولتی نیز، به عهده "میرزا ابوالحسن خان" گذاشته شد. از آن جمله است: ۱ - روزنامه دولتی مصور( که همان روزنامه دولت علیه ایران بود) ۲ - روزنامه دولتی (بدون تصویر) ۳- روزنامه علمی ۴- روزنامه ملتی مورد دیگری که لازم است به آن اشاره شود، ورود عکاسی به ایران است . اگر نخستین تجربیات در زمینه ثبت تصویر روی صفحات حساس به نور را سال ۱۸۳۵ میلادی (۱۲۵۱ هـ . ق .) بدانیم، متوجه می شویم که تقریباً حدود ده سال پس از آن، یعنی از سال ۱۸۴۵ میلادی (۱۲۶۱ هـ.ق.)، عکاسی در ایران وجود داشته است. "از یادداشت های" ریشارخان" و اشاره های «اعتمادالسلطنه"، چنین به دست می آید، که ریشارخان همراه خود دوربینی از نوع داگرئوتیپ از فرانسه آورده بود و نخستین عکس را در تهران از ناصر الدین میرزا، به تاریخ ۵ دسامبر ۱۸۴۴ میلادی (۲۳ ذیقعده ۱۲۶۰ هـ . ق . / ۱۴ دی ۱۲۲۳ هـ.ش.) برداشته است..." (۱۲) همان طور که ایجاد مدارس عالیه، اندیشه، دانش و سواد را برای عموم فراهم آورد، و روزنامه، بارقه هایی از دموکراسی، آزادی و اطلاعات را در اختیار همگان قرار داد، عکاسی نیز استفاده از مواهب بصری و تصویر را دموکراتیزه کرد و بهره مندی از آن را برای عموم مردم میسر ساخت. مجموعه عواملی که به اختصار از آن یاد شد: - احیای نهضت ترجمه - اعزام جوانان برای تحصیل به خارج از کشور - توسعه مدارس عالیه و تخصصی - ورود عکاسی به ایران و عمومیت یافتن امکانات تصویری برای همه، شرایطی را برای اندیشمندان و نخبگان ایجاد کرد، که هیچ یک از آن در سده های قبل موجود نبود، تا بتواند تحول لازم را در شکل گیری یک تحول نوین در دنیای تجسمی فراهم آورد. هنرمندان هنرمندان سده سیزدهم هجری قمری را شاید بتوان در سه گروه خلاصه کرد: نخست هنرمندان دربار فتحعلی شاه، که مرحله ی تکوینی تجدد تصویری را در سده سیزدهم هجری قمری پایه نهادند ، نظیر میرزا بابا، مهر علی اصفهانی، محمد حسن، سید میرزا ... دوم هنرمندان پیشرویی، که تلاش نمودند با توجه به تحولاتی، که در این قرن در شرف زایش بود )به پارهای از آن ها در بخش مدخل اشاره شد)، با حفظ نگاه آرمانی نگارگر ایرانی و رویکرد به جهانی در حال تجدد، فضای نوینی در نقاشی ایران ایجاد نمایند. مانند میرزا ابو الحسن خان غفاری (صنیع الملک) (۱۲۸۳ - ۱۲۲۹ هـ . ق .) محمود خان صبا (ملک الشعرا) (۱۳۱۱ - ۱۲۱۸ هـ .ق.) و اسماعیل خان جلایر ( فوت حدود ۱۲۹۰ هـ. ق .). سوم، هنرمندانی که تلاش نمودند، تا جهان بینی عینی وصرفا ناسوتی غربی را، جایگزین فرهنگ تصویر سنتی ایرانی، که ریشه در عالم ذهن و خیال دارد، نمایند. مانند محمد غفاری( کمال الملک) و اسلافش. هنرمندان دسته نخست با صداقت و خلاقیت لازم راه را برای هنرمندان حساس به زمان نسل بعد هموار ساختند. در میان هنرمندان نسل دوم میرزا ابوالحسن غفاری (صنیع الملک)، جایگاهی استثنایی دارد. او از نسل نگارگران غفاری کاشانی بود، که نخست طراحی را نزد "مهر علی اصفهانی"، از نگارگران دربار فتحعلی شاه فراگرفت. در موزه ی کاخ گلستان، طرحی از "مهر علی" وجود دارد، که در کنار آن این عبارت دیده می شود: "زد رقم بنده شه مهر علی، به جهت تعلیم ابوالحسن خان". با توجه به تاریخ طراحی (۱۳۴۵) هـ .ق.، در این دوران "میرزا ابو الحسن" حدوداً شانزده ساله و در بهترین سن برای فراگیری طراحی و نقاشی بوده است. "میرزا ابوالحسن خان" هم چنین اجازه یافت، تا در سن ۲۹ سالگی تصویر رنگ و روغنی از صورت محمد شاه تهیه کند و بدین ترتیب جزو نقاشان دربار قرار گیرد. (۱۳) میرزا ابوالحسن خان از زمره نخستین هنرمندانی است، که برای تحصیل نقاشی به اروپا فرستاده شد. تاریخ عزیمت وی در هیچ مدرک مستندی ثبت نشده است. ولی تاریخ مراجعتش، با توجه به تحریر "میرزا طاهر"، دیباچه نگار، حدود ۱۲۶۶ هجری قمری، یعنی سال دوم سلطنت ناصرالدین شاه بوده است . (۱۴) شخصیت میرزا ابوالحسن خان چند ویژگی داشت: نخست آن که، با وجودی که به اروپا مسافرت کرد و در رم و فلورانس به تحصیل نقاشی پرداخت، هرگز مقهور دنیای عینی و آکادمیسیم غربی، که ریشه در فرهنگ هلنی داشت، نگردید. زمانی که به آثار "صنیع الملک" به دقت توجه شود، بسیاری از ویژگیهای نقاشی سنتی ایران، نظیر: دو بعدی نمایی، روابط سطوح ، نور و رنگی، که در تمام فضای تصویر منتشر است و نیز توجه به عالم خیال ، آشکار است . افزون بر این با وجود سن بسیار محدودش (۵۴) سال، چندین مسئولیت را به طور همزمان مدیریت می نمود. او از نادر هنرمندانی است، که پس از مراجعتش از اروپا، نخستین هنرستان و مرکز آموزش هنرهای تجسمی را به دستور میرزا تقی خان امیر کبیر دایر کرد. او طراح مدرسه و یا موسسه ای به نام «مجمع الصنايع» یا «مجمع دار الصنایع» بود، که در سرای بزرگی در انتهای بازار توتون فروشان، محل فعلی سبزه میدان، قرار داشت. در "روزنامه دولت علیه ایران" آمده است: "در روزنامه های قبل نوشته شده بود، که حسب الامر مقرر گردیده است، صنیع الملک نقاش باشی خاصه کارخانه باسمه تصویر و نقاشخانه دولتی ترتیب داده، در آن جا پرده های کار استادان مشهور را با بعضی از باسمه های معتبر، که از روی استادان معتبر کشیده و طبع نموده اند، با سایر اسباب و اوضاع یک مکتب خانه نقاشی، به طوریکه در فرنگستان دیده بوده است و اسباب لازمه آن را حسب الحکم با خود آورده است، ترتیب داده، به طوری که هر کس طالب آموختن این صنعت باشد، به هیچ وجه نقصی در اسباب تحصیلش نباشد، بلکه سایر صاحب صنعت ها هم در هر طرح و هر کار، که محتاج به نمونه و امتیاز سلیقه باشند، معضل نباشند و همچنین کارخانه باسمه تصویر را متداول نمایند، که همه روزه تصاویر مختلفی از کارخانه بیرون آید و این صنایع را رواج کامل بدهد. در این مدت مشغول انجام این خدمت بوده، در ارک سلطانی، در جنب دیوان خانه مبارکه، نقاشخانه و کارخانه را ترتیب داده است، به نحوی که در کارخانه باسمه چهار چرخ در کار است و به علاوه خدمت طبع روزنامه جات و احکامات دولتي طبع، باسمه تصاویر را چنان ممتاز نموده است، که هر کس طالب چاپ نمودن شبیه خود یا مجلسی باشد، به فاصله چند روز یک هزار صورت او در کاغذهای ضخیم طبع می گردد، که نهایت امتیاز داشته باشد و ترتیب نقاشخانه از این قرار است، که چند پرده که خود مشارالیه در سفر ایتالیا، از روی عمل استاد مشهور رفائیل کشیده و از صحه جمیع استادان گذارنیده بود، در آن جا نصب نموده و از باسمه و در صورت های گچ و سایر کارهایی، که از روی عمل میکائیل (۱۵) و رفائیل و تیتانه و سایر استادان، که اسامی آنها در کتاب آموختن علم نقاشی ذکر شده است، کشیده و چاپ نموده اند نصب نمود. از هر قبیل اسباب و آلات کار را در آن جا فراهم آورده، قریب به اتمام است و بعد از این که ایام رمضان المبارک منقضی شد، ثانیاً اعلان خواهد نمود، که جوانان در ایام هفته در آن جا جمع شده و مشغول تحصیل باشند و هفته یک روز هم در آن جا قراری داده خواهد شد، که مردم جهت تماشای آن جا ماذون باشند و این اول نقاش خانه و کارخانه باسمه تصویر است، که در دولت ایران حسب الامر معمول و متداول می کرد و به طور و طرز فرنگستان." (۱۶) همان طور که اشاره شد، میرزا ابوالحسن خان، طراح و مدیر هنری چندین روزنامه در دوران فعالیت پر برکتش بود، که مهم ترین آن ها "روزنامه دولت علیه ایران" به شمار می آید. "روزنامه دولت علیه ایران" شامل بخشهایی چون " اخبار داخله ممالک محروسه" ، "اخبار دار الخلافه" ، "اخبار ممالک خارجه" ، " اخبار دار المرز" و ترجمه روزنامه های پاریس، اسلامبول و... بوده است. کلیه صفحات توسط میرزا ابوالحسن خان تنظیم و توسط وی طراحی شده است. در حکم میرزا ابوالحسن خان غفاری، در روزنامه دولت علیه ایران، در کنار دستگاه چاپ ، چهره ی وی آمده است: چون میرزا ابوالحسن خان نقاش باشی در فن نقاشی مهارت کامل حاصل کرده لیاقت و قابلیت خود را در حضور مهر و همایون به درجه شهود وضوع رسانده، خاصه در باسمه تصویر، که از جمله فنون معظمه و امور معضله است، مهارت دارد، رای جهان آرای همایون شاهنشاهی علاقه یافت، که این فن بدیع شریف نیز در ایران معمول و زیاد شود. لهذا خدمت طبع روزنامه دارالخلافه را به عهده او محول و مرجوع فرمودند، که به اقتضای موقع در هر روزنامه چند مجلس تصویر چاپ شود. چنان که در روزنامه هفته گذشته و این هفته معلوم میشود و فرمان همایون شرف اصدار یافته، در حق او خلعت مرحمت گردید. (۱۷) تصویر میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک به همراه دستگاه چاپ لیتوگرافی . به نقل از : روزنامه دولت علیه ایران، ۱۲۷۷ هـ . ق . شماره ۴۷۲ هم چنین، وی مدیریت و برنامه ریزی یکی از جذابترین و پر تصویرترین نسخ خطی دوره ی ناصر الدینشاه یعنی "هزار و یک شب" را به عهده داشت. محمد شاه در دوران فعالیت چهارده ساله اش تلاش نمود، تا اثری ماندگار در زمینه ی فرهنگی از خود به جا گذارد، در نتیجه دستور داد تا داستان هزار و یک شب از روی نسخه "بولاق" طبع مصر به فارسی برگردانده شود. ولی در زمان حیات محمد شاه این اندیشه به اتمام نرسید. در نتیجه پس از روی کار آمدن ناصرالدین شاه و بازگشت میرزا ابوالحسن خان از اروپا، انجام این مهم به وی سپرده شد (۱۲۵۱ هـ . ق .). "دوستعلی خان معیر الممالک" در مورد این اثر کم نظیر سده سیزدهم هجری قمری می نویسد: "محمد شاه در نظر داشت یک نسخه از کتاب معروف "الف ليلة وليله" را با خط خوش و صور و تذهیب عالی به دست استادان ایرانی عصر خویش، برای کتابخانه سلطنتی تهیه کند، ولی در حین آماده ساختن مقدمات، در گذشت. ناصرالدین شاه آرزوی پدر را به مرحله عمل آورد و به حسین علی خان معير الممالک دستور داد، که برای ترتیب کار و تعیین بر آورد آن با هنرمندان مشورت کند و نتیجه را به عرض برساند. معیر چنان کرد و قرار چنین شد، که کتاب به خط آقا میرزا محمد حسین وزیر، جد آقایان حسابی نوشته شود و صور آن به قلم صنیع الملک ترسیم یابد و تذهیبش به دست مذهب باشی انجام پذیرد. مخارج آن نیز به هفت هزار تومان برآورد و موضوع مورد قبول شاه قرار گرفت." (۱۸) این کتاب در شش مجلد، با ۲۲۸۰ صفحه در کتابخانه موزه ی کاخ گلستان محفوظ است، که ۱۱۴۲ صفحه ی آن کتابت شده، ۴ صفحه مذهب و ۱۱۳۴ صفحه ی آن، دارای تصویر است. در هر صحفه ی مصور، سه تا شش مجلس به تصویر در آمده، که مجموعه ی تصاویر و مجالس آن بالغ بر سه هزار مجلس می شود. تاریخ اتمام به رقم محمد حسين كاتب السطان تهرانى، سنه ۱۲۶۹ هـ . ق . است. در مجموعه ی آثار میرزا ابوالحسن خان، تصویری از حسین علی خان معیرالممالک به ثبت رسیده است، که دارای تاریخ ۱۲۷۰ هجری قمری است. در این تصویر معیرالممالک در حالی نشان داده شده است، که یکی از جلدهای کتاب هزار و یکشب را در دست دارد. نسبت ابعاد کتابی که معیرالممالک در دست دارد، با ابعاد واقعی آن ( ۳۰۰×۴۵۰ م م) هماهنگ است و رنگ آبی جلد به همراه تزیینات آن، مکمل ردای ترمه ی نارنجی رنگی است، که معیرالممالک به تن دارد. اگر چه چهره معیر الممالک در تصویر شبیه سازی شده و با عکسهای وی که در این دوره از او به جا مانده است، شباهت دارد ولی اصلا حجم پردازی نشده و فاقد نورپردازی و سایه های تند و تاریک نمونه های اروپایی است. کل فضا تنظیمی هندسی دارد و ارتباط بین اجزای تصویر از طریق نقوش و سطوح ایجاد شده و چشم در سرتاسر نگاره حرکتی ملایم از سطحی به سطحی دیگر دارد. اگر چه نمی توان عنوان کرد، که کلیه تصاویر کتاب هزار و یکشب را میرزا ابوالحسن خان مصور کرده باشد( زیرا ۳۴ نفر نقاش، در حجره نقاشان، در مجمع دار الصنایع به کار مصورسازی کتاب هزار و یکشب مشغول بوده اند)، ولی با توجه به دیگر مجالس این کتاب نفیس، متوجه می شویم، که همین طرز برخورد با امر تصویر وفضا سازی در سرتاسر مجموعه استمرار دارد و بدین ترتیب پیوندش با گذشته تصویری (نگارگری) حفظ می شود. "صنیع الملک در طراحی و رنگ آمیزی و ترکیب بندی و انتخاب موضوع، اصالت و ایرانی بودن خود را فراموش نکرده است و با آن که از شیوه های هنر غربی بسی چیزها آموخته بود، هیچ گاه خود را برابر آن نباخته و شخصیت هنری خود را حفظ کرده است و همین اصل است که محل و موقع او را، در میان هنرمندان دو قرن اخیر ایران مشخص ساخته و مقام هنریش را در نظر دوستداران نقاشی اصیل ایرانی بالا برده است ." (۱۹) افزون بر این آثار میرزا ابو الحسن خان، خواه در طراحی های "روزنامه دولت علیه ایران"، و یا مجموعه "هزارویک شب" و یا در تک چهره نگاری ها، معرف وضعیت اجتماعی و شرایط سیاسی حاکم بر دوره ای است، که وی در آن می زیسته است. آثار میرزا ابوالحسن خان (صنیع الملک)، در حقیقت تاریخ تصویر اجتماعی ایران در سده ی سیزدهم هجری قمری است و این خود امر کوچکی نیست، که بتوان به سادگی از کنارش گذشت. از دیگر آثار معتبر این دوره، که لازم است به آن اشاره شود، پرده "ایاز و عذرا " است. این پرده با ابعاد ۶۵۰×۹۷۰م م بدون امضاء و تاریخ است. برخی از مشتاقان آثار صنیع الملک، آن را منسوب به وی می دانند (زیرا بسیاری از ویژگیهای آثار میرزا ابوالحسن خان را با خود همراه دارد) و تعدادی دیگر، این پرده را از آثار رنگ و روغن شاگردان وی می شناسند. ولی در هر صورت، این پرده نیمه تمام، که در عین حال از جمله پرده های کاملی است، که از این دوره به جای مانده است، بیننده را با جهان لغزان، فاخر و در عین حال تعریف شده ای از سطح ها و فرم های سرد و گرم مواجه می سازد، که خود بنیانی است برای جنبشهای نوین بعدی تاریخ نقاشی معاصر ایران. در قسمت جلوی پرده، سطح تخت عنابی رنگی دیده می شود، که تنها با دو لبه رنگین نورانی، یک عسلی را معرفی می کند. سپس از طریق پاساژی (واسطه ای) به رنگ قهوه ای، چشم به فضای تخت و تعریف نشده ای از رنگ کهربایی هدایت می شود، که در بخشی از گستردگی آن، دستان "ایاز" در حال نواختن سه تار است. هنرمند ناشناس این اثر، با استفاده از وسعت کهربایی و حالت دست ها، چنان خیال بیننده را به کار می گیرد، که گویی (با وجود فضای دل باخته" ایاز و عذرا") در دنیای ماورایی سیر می کند، که بیرون از جهان متعارف مادی است. هنوز بیننده از تلألو این فضای خلوت سیراب نگشته است، که دو چهره ی ایاز و عذرا از آن سر بر می آورند و از پس آن رنگهای خاکستری زمینه، با تقسیمات هندسی بسیار حساب شده ای، که هر بخش و شکل آن حکایت از دانش و شعور تصویری آفریبنده اش دارد، آشکار می شود. میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک «چهره حسینعلی خان معیر الممالک » ، ۲۰۰ × ۳۴۰ م م . آبرنگ و گواش روی مقوا، ۱۲۷۰ هـ . ق . مجموعه ناصر خلیلی زمانی، این پرده در موزه ی نگارستان پیوسته در معرض دید همگان قرار داشت و می توانست در شکل بخشیدن دانش تصویری و هدایت نسل رو به رشد معاصر نقش تعیین کننده ای داشته باشد. ولی، مدت هاست که این پرده دیده نمی شود و از محل نگهداری و سرنوشت فعلی آن اطلاعی در دست نیست. از میان نوپردازان سده سیزدهم هجری قمری، "محمود خان ملک الشعرا" (۱۳۱۱ - ۱۲۱۸ ه. ق .) شخصیتی استثنایی دارد. محمود خان" ملک الشعرای دربار ناصرالدین شاه بود. هرگز تربیت حرفه ای نقاشی، نگارگری و خوش نویسی نداشت. ولی شاعری خویش قریحه، نقاشی نوپرداز و خوش نویسی صاحب سبک بود. قصیده مشهور او با مطلع: از کوه بر شدند خروشان سحابها غلطان شدند از بر البرز کوهها که از نمونه های درخشان نظم سده سیزدهم هجری قمری است و مرورش بر ذهن ها، یاد و خاطر وی را پیوسته زنده نگه می دارد. در زمینه ی خوش نویسی، خطوط نستعلیق و شکسته را استادانه نگارش می کرد. ولی فراتر از همه این خصلت ها، لازم است که به آثار نقاشی و آبرنگ محمودخان اشاره ای داشته باشیم. محمود خان، بر خلاف دیگر هنرمندان سده ی سیزدهم هجری قمری نظیر "میرزا جعفر"، ابو الحسن خان"، "مزين الدوله" و "محمد غفاری" (كمال الملک)، هرگز به اروپا سفری نداشت. از مدرسین مدرسه "دارالفنون" نیز تعلیمی ندید. ولی آثاری که از وی به جا مانده، هم طراز بسیاری از نقاشان پیشروی سده ی نوزدهم اروپاست. تابلوی آبرنگ وی از عمارت «شمس العماره» ، محفوظ در مجموعه کاخ گلستان و تابلوی آبرنگ «عمارت بادگیر»، نور و رنگی را معرفی می کند، که هم سنگ بسیاری از نقاشان امپرسیونیست سده نوزدهم است. محمودخان در تابلوی آبرنگ «عمارت خروجی»، محفوظ در موزه کاخ گلستان، که به صورت نقطه پرداز به اجرا در آمده است، یادآور آثار پوانتیلیسمی (۲۰) "ژرژ سورا"، نقاش پست امپرسیونیست اواخر سده ی نوزدهم فرانسه است. آن چه که شخصیت و نقاشی محمودخان را استثنایی می سازد، پرده ی مشهور «استنساخ»، محفوظ در موزه ی کاخ گلستان است. این پرده به صورت رنگ و روغن و روی بوم به اجرا در آمده است. در این پرده که «شبیه محمد قاسم خان در حالتی که پیش چراغ ، تصحیح کتاب می کند و شبیه محمد حسین خان، در حالتی که چپق می کشد»، دارای امضاى «العبد محمود الشريف» است و تاریخ ۱۲۷۵ (۱۸۵۸م) را دارا است. در این اثر نیز تنظیم هندسی، چون دیگر آثار محمود خان آشکار است. با این تفاوت که، در دیگر آثار وی، نور روز تنظیم هندسی عمارات را سامان می بخشد و اغلب آنها فضای بیرونی ساختمان ها را معرفی میکنند، ولی در این پرده فضا، اندرونی و این نور شمع و سایه های حاصل از آن است، که فضای هندسی تابلو را رقم زده است. «ایاز و عذرا»، منسوب به میرزا ابوالحسن خان غفاری و یا یکی از پیروان او . اواسط قرن سیزدهم هـ . ق . رنگ و روغن روی بوم ، ۶۵۰×۹۷۰ م م با وجودی که منشا نوری موضوع تابلو ، تنها یک شمع است، ولی حالت سایه ها به گونه ای اجرا شده اند، که به نظر می آید، دو منشأ نوری پرده را منور ساخته است. شکل اغراق آمیز سایه ها، صورت خیال انگیزی به پرده بخشیده و از نظر اجرا، جلوه ای تخت و مسطح دارند. حالت دست ها و چهره ها جلوه ی تحلیل یافته ای دارند و حالت تحلیلی فرم در اندام بدن انسان، نوعی از بیان را معرفی می کند، که حداقل پنج دهه بعد در نقاشی پیشرو اروپا تجربه می شود. نور حاصل از شمع، هماهنگی لازم میان عوامل تصویر: طبیعی و مصنوع ، تخت و منقش ، سرد و گرم و دور و نزدیک را ایجاد می کند. چنان چه شیوه ی بیان و رویکرد به عالم ذهن و خیالی را که در آثار میرزا ابوالحسن خان و محمود خان ملک الشعرا مشهود است، استمرار می یافت و شیوه ی آکادمیک اروپایی، بعد از مراجعت دانش آموختگان دارالفنون استیلا نمی گشت، کیفیت آثار تصاویری معاصر ایران، حتی متعالی تر از وضعیت فعلی بود. محمود خان ملک الشعرا، اثر ابوتراب غفاری. در بخشی از معرفی وی آمده است: «در انواع خطوط شکسته به غایت استاد و به پایه اساتید سلف و در صنعت نقاشی، خاصه شعبه دورنماسازی، یکی از اساتید معروف اروپ» به نقل از روزنامه شرف ، شماره هفتادم، ۱۳۰۸ هـ . ق . ص ۲ این مطلب را با نام و یاد یکی دیگر از پیشروان نقاشی در سده سیزدهم هجری قمری،" اسماعیل جلایر" به انتها می برم. تاریخ تولد اسماعيل جلاير مشخص نیست و زمان فوت وی بین سالهای ۱۲۸۵ الی ۱۲۹۰ تخمین زده شده است. اغلب آثار وی به شیوه ی خاکستری های رنگی به اجرا در آمده و به لحاظ ارادت خاصی که به مولای متقیان علی علیه السلام داشت، بیشتر موضوع های خود را از میان قطب ها و قلندران به ویژه "نور علیشاه" انتخاب و ترسیم می نمود. افزون بر این، اسماعیل جلایر از پیشکسوتان خط - نقاشی در سده ی سیزدهم نیز به شمار می آید. اسماعیل جلایر برای آثار خط نقاشی خود، ابتدا کلمات را با مداد روی کاغذ یا بوم طراحی می کرد و سپس داخل آن را با رنگ روغن، مانند قلم نی، پرداخت می نمود. دیگر بخش های خوشنویسی نشده ی پرده را، نیز با عواملی نظیر مجلس بزم، رزم، طبیعت و یا ساختمان می پوشاند. از آثار معتبر جلایر در زمینه ی خط - نقاشی، اثری است به ابعاد ۴۸۰ در ۶۵۰ م م، که قطعه ای از شعر معروف سعدی: بلغ العلى بكماله كشف الدجى بجماله الخ ... به خط جلی است. ولی فراتر از پرده های قلندران و خط - نقاشی اسماعیل جلایر ، پرده «چای خوران» وی است. این اثر با ابعاد ۱۹۵۰ × ۱۴۳۸ م م، به ظاهر جمعی از زنان ربع آخر سده سیزدهم را نشان میدهد که برای صرف چای گرد هم آمده اند. اسماعیل جلایر ، خط نقاشی، مرکب و آبرنگ روی کاغذ ، ۴۸۰×۶۵۰ م م حدود ۱۲۷۷ هـ . ق .، مجموعه هاشم خسروانی ولی با تأمل بیشتری در می یابیم که پرده ، در عین حال، مجلس يوسف وزليخا را نیز به ذهن متبادر می سازد. با این تفاوت که، معمولاً در مجلس یوسف و زلیخا، زنان حاضر در مجلس نارنجی در دست دارند، ولی در این پرده به عوض نارنج ها، فنجان های چای به دست گرفته اند. چنین به نظر می رسد، که نارنج ها در فضای دورتر باغ قرار دارند و هنوز زمان آن فرا نرسیده است، که از درخت چیده شوند. به این ترتیب، و با وجود هندوانه گلابی، انار و انجیر در پرده، جلایر به بیننده می شناساند، که زمان اوایل پاییز است و هنوز فصل نارنج فرا نرسیده است. با این تمهید، «زمان»، در پرده به صورت بکر و تجربه نشده ای معرفی می شود، که بیشتر در ارتباط با عالم خیال است، تا «زمان» قابل اندازه گیری مادی. بیرون از این، ریتم ترکیب بر اساس قوس ها و دواره ها تنظیم شده است. این ریتم در قالب قندان، میوه ها، گردی چهره ها ، فنجان ها و قوس دامن ها تکرار می شود و با وجود گستردگی، جلوه ای یک پارچه و هماهنگ به خود می گیرد. محمود ملک الشعرا ، «پرده استنساخ»، رنگ و روغن روی بوم ، ۱۲۷۵ هـ . ق، موزه کاخ گلستان حاصل کلام از حساس ترین تجربیات مدرنیسم هنری در سده ی نوزدهم، رویکرد به عالم ذهن و خیال در بیان تصویری است. هر چند این امر برای نگارگر شرقی از بدیهیات است و پیوسته از آن بهره ها گرفته است، در این دوره، مجددا احیاء و توسط بخشی از نقاشان پیشرو و حساس نسبت به عامل زمان، مورد توجه وستایش قرار گرفته است. این فرهیختگان، با شاخک های حساسی که نسبت به مفهوم زمان و فضا داشتند، طرح نوینی از شکل تصویری مهیا ساختند، که ضمن پیوند با گذشته ی تصویری، با خود نیرویی نیز به همراه داشت، که توانست از آبشخور آن ، نسل بعدی را تغذیه نموده و جهان تصویری خود را رقم زند. اسماعیل جلایر «مجلس چایخوران» ، رنگ و روغن روی بوم ، ۱۹۵۰ ۱۴۳۸ م م ، ربع آخر سده سیزدهم هـ . ق ،. مجموعه موزه ويكتوريا و آلبرت ، لندن منابع فارسی - بهنام، جمشید. ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران، فرزان روز ، ۱۳۷۵ . - پاکروان، امینه. عباس میرزا، ترجمه قاسم صنعوی ، تهران ، نشر چشمه ، ۱۳۷۶ - ذكاء ، یحیی. تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، تهران انتشارات علمی و فرهنگی ، ۱۳۷۶ - ذكاء ، یحیی ، نگاهی به نگارگری ایران در سده های دوازدهم و سیزدهم ،تهران، انتشارات موزه، نگارستان ، ۱۳۵۴ - رینگر ، مونیکا ام. آموزش ، دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار، ترجمه مهدی حقیقت خواه ، تهران ، انتشارات ققنوس ، ۱۳۸۱ - شیرازی، میرزا صالح. مجموعه سفرنامه میرزا صالح شیرازی، تهران ، نشر تاریخ ایران ، ۱۳۶۴ - کریم زاده تبریزی ، محمد على. احوال و آثار نقاشان قدیم ایران، لندن، انتشارات ساتراپ ( سه جلد)، ۱۳۷۰ و ۱۳۶۹ و ۱۳۶۸ - معير الممالک ، دوستعلی خان. رجال عصر ناصری، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۱ منابع خارجی Diba, L. S. (editor), Royal Persian Paintings: the Qajar Epoch, 1785 – 1925. New York, I. B. Tauris Publishers, 1998 Falk, S. j. Qajar Paintings, London, Faber and Faber, 1972 Raby, Julian. Qajar Portraits. London, I. B. Tauris Publishers, 1999 نشریات - ذكاء يحيى. "ميرزا ابوالحسن صنيع الملك غفاری ، موسس نخستین هنرستان نقاشی در ایران"، هنر و مردم دوره اول، شماره ۱۰ و ۱۱ ، مرداد و شهریور ۱۳۴۲ - "روزنامه دولت علیه ایران" ، شماره ۱۲۷۷ ، ۴۷۲ هـ . ق . - روزنامه «شرف » ، شماره هفتادم ، ۱۳۰۶ هـ . ق . - روزنامه « وقایع اتفاقیه»، شماره ۷ ، ۲۶۷ هـ . ق . پانوشت ها ۱ - يحيى ذكاء ، "محمد زمان، نخستین نگارگری که به اروپا فرستاده شد"، تهران ، انتشارات موزه نگارستان ، ۱۳۵۴ ، ص ۴۳ و ۴۲ ۲ - آقای کریم زاده اشاره میکنند، چنانچه تاریخ سفر محمد زمان به رم را حدود سالهای ۱۰۵۲ و ۱۰۵۳ هـ . ق . بدانیم، سن شاه عباس دوم در این سنوات یازده سال بوده است و بعید به نظر می رسد، که در چنین شرایط سنی، پادشاه آینده نگری لازم را برای چنین امری دارا بوده باشد. ۳ - کریم زاده تبریزی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران، لندن، انتشارات ساتراپ ، ۱۳۶۹ ، جلد ۲ ، حرف م ، ص ۷۳۲ ۴ - و یا در "روزنامه دولت علیه ایران"، شماره ۵۱۷، ص ۷، در ارتباط با اخبار مدرسه دارالفنون میخوانیم: "شاگردهای مدرسه مبارکه دار لفنون، یک ماهه رمضان المبارک را، به قاعده متداوله سنوات قبل، تعطیل نموده اند ولكن مشغول ترجمه و تذکره درس های گذشته می شوند، که درس های گذشته از خاطر آنها محو نشود." ۵ - مونیکا ام. رینگر، آموزش دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار، ترجمه مهدی حقیقت خواه تهران، انتشارات ققنوس ، ۱۳۸۱ ، ص ۴۱ ۶- این کتاب با مشخصات جیمز موریه، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، ترجمه میرزا حبیب اصفهانی، نشر مرکز، ۱۳۷۹ ، به فارسی منتشر شده است. ۷- مونیکا ام. رینگر، همان ماخذ ، ص ۴۲ ۸- میرزا صالح شیرازی، مجموعه سفرنامه میرزا صالح شیرزای تهران، نشر تاریخ ایران ۱۳۶۴ ، ص ۴۵-۳۴۴ ۹- نام این روزنامه برگردان واژه لفظ انگلیسی آن newspaper است. ۱۰- مونیکا ام رینگر، همان ماخذ ، ص ۸۵ ۱۱- روزنامه وقایع اتفاقیه ، شماره ۷ ، ۱۲۶۷ هـ .ق. ۱۲ - یحیی ذکاء، تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، تهران انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶ ، ص ۵ ١٣ - يحيى ذكاء، "میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک غفاری، مؤسس نخستین هنرستان نقاشی ایران"، هنر و مردم، دوره شماره ۱۰ و ۱۱ مرداد و شهریور ۱۳۴۲ . ص ۱۹ ۱۴ - يحيى ذكاء ، همان ماخذ ، ص ۲۰ ۱۵ – میکل آنژ ۱۶ - روزنامه دولت علیه ایران، شماره ۵۱۸، ۱۲۷۸ هـ .ق. ص ۶ ۱۷- روزنامه دولت علیه ایران، ۱۲۷۷ هـ . ق. شماره ۴۷۲ ص ۷ ۱۸- دوستعلی خان معیرالممالک، رجال عصر ناصری، چاپ اول، تهران، نشر تاریخ ایران ، ۱۳۶۱ ، ص ۲۷۴ ۱۹ - يحيى ذكاء، "ميرزا ابوالحسن خان صنیع الملک غفاری ..."، هنر و مردم، شماره ۱۱ شهریور ماه ۱۳۴۲ ، ص ۳۳ (20) Pointillism Post-impressionism (21)
|
© Copyright Caroun.com. All rights reserved.