|
A study of the influence of the color and form of oriental art motifs in the works of Henri Matisse
Roya Rafiee
Iran, Summer 2021
|
At present, this article is available just in Farsi.
Other articles by the author:
- A comparative study of Eslimi motifs of the tiling of Timurid and Safavid era
- White Pen Miniature Painting
- The Art of Illumination (two dimension gilding)
- Investigating the status and location of the galleries in Shiraz, Fars Province, Iran
|
مطالعه تأثیر پذیری از رنگ و فرم نقوش هنر شرقی در آثار هانری ماتیس
رویا رفیعی
ایران، تابستان ۱۴۰۰
|
فرهنگ و هنر شرقی به مثابه یک ساختار و جهان بینی در متحول ساختن بخشی از ذهنیت جدید، که منتهی به آفرینش هنری در هنر مدرن شد، نقشی تعیین کننده و انکارناپذیر داشت. برای هنرمندان پیشرو سده بیستم، تجربه هنر شرق، تجربه یک رهایی بود؛ رهایی که نسل نوین اروپا شدیدا به آن نیاز داشت و با توجه به آن، ایسم های هنری قرن بیستم دچار تحولی چشمگیر شد و راه را برای جریان سیال ذهن فراهم ساخت. در میان هنرمندان پیشرو شرق گرا، هانری ماتیس یکی از معدود نقاشانی بود، که به عمق و روح هنر شرق، به ویژه نگارگری های ایرانی نفوذ پیدا کرد و توانست اصول و قواعد آن را در آثارش چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به کار گیرد. اجتناب از عینیت گرایی، القای اندیشه از طریق فرم، بازی نور و رنگ، رسیدن به کمال در سادگی و خلاصه شدن فرم ها، خلوص رنگ ها و همچنین به کارگیری نقوش تزئینی و اسلیمی، همگی عواملی بودند که توجه ماتیس را به سوی هنر شرق و به ویژه مینیاتورهای ایرانی جلب کردند، در عین این که نقش تعیین کننده ای در متحول ساختن ذهنیتی جدید در خلق آثار هنری معاصر داشتند. تأثیر رنگ و فرم نقوش شرقی، به خصوص ایرانی، در آثار ماتیس انکارناپذیر می باشد، به طوری که خود نقاش این امر را بارها در مقالات و خاطراتش عنوان کرده است. استفاده از فضای نورانی بدون زاویه ی خاص، استفاده از خطوط قلم گیری به جای به کارگیری سایه روشن، به کارگیری رنگ های درخشان و تخت، به کارگیری سطح و پرهیز از پرسپکتیو و نمایش عمق، نمایش اشیاء از بهترین زاویه ی دید، از جمله عناصر نقوش شرقی متاثر بر آثار هانری ماتیس است.
معرفی و بررسی نسخه های مصور و مرقع های ایرانی از اوایل سده بیستم آغاز شد. در سال ۱۹۰۳ ، موزه هنرهای تزئینی پاریس شماری از نگاره های ایرانی را در مجموعه هنر شرقی به نمایش گذاشت. احتمال دارد، ماتیس برای نخستین بار در همین نمایشگاه با هنر شرقی و مشرق زمین - ايراني (نگارگری ایرانی) آشنا شده و علاقه ی شدیدی پیدا کرد. نخستین نمایشگاه آثارش در سال پاییز ۱۹۰۵ بود، که به او و دوستانش عنوان تحقیرآمیز فووها داده شد. او هنرکدهای به راه انداخت و در آن به تدریس اصول هنری خود پرداخت. در یادداشتهای یک نقاش، اصولی را پیش نهاد، که تحول بعدی نقاشی سده بیستم بر آن استوار شد. در مونیخ نمایشگاه هنر اسلامی را دید (۱۹۱۰)، و به منظور مطالعه بیشتر هنر به مراکش رفت و در شهر نیش اقامت گزید. (هانری ماتیس، ۱۳۸۱؛ ۲۱۰)
ماتیس در اواخر دهه ۱۸۹۰، تحت تأثیر امپرسیونیسم و نئوامپرسیونیسم به رنگهای تند و درخشان روی آورد. بعدها با دیدن آثار سزان به او جلب شد. پس از آن توجه، خود را بر مسئله استحکام ساختار نقاشی متمرکز کرد. پردههایی چون آکادمی آبفام گذر، از رنگپردازی درخشان به حجم نمایی ساده را نشان میدهد. این مرحله تجربی آن گاه به پایان رسید، که او به شیوه رنگ گزینی نئو امپرسیونیستها بازگشت. در این هنگام، اساس فوویسم در نقاشی اش شکل گرفت.
ماتیس با بررسی نقادانه میراث نوآوران نسل پیشین به چنین نتایجی دست یافت: کاربست رنگ ناب، همچون معادلی برای نور، تجسم فضا با بهرهگیری از جلوههای مختلف رنگ ها، وضوح و سادگی خطهای شکل ساز، سازماندهی تصویر به مدد نیروهای ذاتی خط و رنگ. موضوع از طریق این هماهنگی صوری در پرده نقاشی، بیان هنری می یابد، و این نوع هماهنگی قابل مقایسه با ترکیب اصوات در موسیقی است. بدین سان، پایههای زیباییشناسی ماتیس ساخته شدند. (هرون، ۱۳۹۱؛ ۱۴)
وقتی که ماتیس برای نخستین بار با هنر شرقی رو به رو شد، چنان در مطالعه میراث پست امپرسیونیست ها غرقه بود، که توجه خاصی به این هنر نكرد. سال ۱۹۱۰ نقش تعیین کننده ای در شکل گیری هنر ماتيسی داشت. در این سال، نمایشگاه بزرگی از آثار هنر شرقی در مونیخ برگزار شد و ماتیس نیز، که در پی یافتن مسیر هنری خود بود، به اتفاق «آلبر مارکه» به دیدن این نمایشگاه رفت و بخصوص به بررسی قالی ها، مفرغ ها و نگاره های ایرانی پرداخت. به عبارتی می توان گفت، کشف مشرق زمین و هنرهای شرقی او را چنان مجذوب و متحیر ساخت، که باعث شد، از موتیف های تزئین و عناصر دکوراتیو ( اسلیمی) الهام گیرد. از آن پس، ماتیس به سختی توانست در میان امواج جریان های موجود در پهنه ی هنر اروپا- کوبیسم، داداییسم، نقاشی آبستره، سورئالیسم- به پیش رود. (مهدی حسینی ۱۳۷۲، ۳) ضروری است به یکی دیگر از عناصر ذاتی هنر، یعنی رنگ در هنر شرقی بپردازیم. البته پیش از آغاز سخن در این باب ذکر این نکته اساسی است، که تجلی معنا در یک اثر هنری، الزاما به معنای نسبت ذاتی آن معنا یا اثر نیست. زیرا گاهی یک اثر می تواند متحمل جريان معنا شود، بدون آن که نسبتی ذاتی با معنا داشته باشد. اما در نقوش ایرانی، اعتقاد بر این است که این هنر، نسبتی ذاتی با معنا یافته و زبان و فرم خود را از همان معنا اخذ کرده است و این نظریه دلیلی ساده دارد؛ فرم و رنگ در این هنر به واقعیت های عالم برون وفادار نیستند، کوه و دشت در تماشاگه راز، رنگ هایی متفاوت با عالم واقعی دارند. (هرون،۱۳۹۱، ۱۷)
باقریان و همکاران (۱۳۹۵)، در مقاله ای تحت عنوان تاثیر هنرنگارگری ایرانی بر نقاشی مدرن اروپا، به بررسی تطبیقی ویژگی های بصری آثار هنری ماتیس و نقاشی مکتب هرات می پردازند و بیان می دارند: نقاشی ایرانی و آثار هانری ماتیس شباهت های فرمال وساختاری بسیاری به هم دارند، هرچند از لحاظ محتوایی از هم فاصله دارند و متفاوت اند.
صادقی نیا (۱۳۹۵) در مقاله خود تحت عنوان تاثیر نگارگری ایرانی بر آثار هنرمندان قرن بیستم اروپا «مطالعه موردی هانری ماتیس» بیان می دارد: نگاهی اجمالی به تاریخ هنر بیانگر آن است، که همواره شکل گیری بسیاری از سبک های هنری، برخاسته از غرب بوده و تأثیر تمدن ملل دیگر در ایجاد این سبک ها نادیده گرفته می شود.
باکویی (۱۳۹۴) در مقاله خود تحت عنوان"مطالعه تطبیقی نگاره سماع دراویش قلم کمال الدین بهزاد و نقاشی رقص اثر هنری ماتیس" چنین بیان می کند: در این پروژه سعی بر آن شده است، که دو اثر سماع دراویش قلم کمال الدین بهزاد و نقاشی رقص اثر هنری ماتیس با یکدیگر تطبیق داده شوند و تفاوت ها و شباهت های این دو اثر مورد بررسی قرارداده شود. در این پژوهش هر دو اثر به طور مجزا مورد تحلیل قرارگرفته اند و از نظر تصویری و مضمون مطالعه شده اند.
شادی کچوئی (۱۳۹۱) در پایان نامه خود با عنوان، مطالعه ی تطبیقی زیبایی شناسانه ی فرم و ساختار در آثار هانری ماتیس و برخی از نگارگری های ایرانی به بررسی عناصر زیبایی شناختی در فرم و ساختار آثار این هنرمند پرداخته است.
علی اصغر قره باغی (۱۳۷۹) در مقاله ای تحت عنوان، طبع ملایم و رنگ تند هانری ماتیس، به معرفی و تجزیه و تحلیل چند آثار از این هنرمند در باب رنگ پرداخته است.
حسینی (۱۳۷۲) در کتابی تحت عنوان «ماتیس و نقوش شرقی»، به چگونگی آشنایی این هنرمند با نقوش شرقی و چگونگی تلفیق این عنصر با آثار غربی پرداخته است.
با توجه به مطالعات انجام شده در این موضوع، به این واقعیت رسیدم، که هیچ پژوهشی با عنوان "بررسی فرم و رنگ نقوش شرقی در آثار هانری ماتیس" صورت نگرفته است. این هنرمند با توجه به علاقه و شناخت کاملی، که از نقوش شرقی دارد، از آن ها به بهترین شکل برای خلق آثارش استفاده کرده است. با توجه به اهمیت رنگ و فرم در نقوش شرقی، به مثابه گنجینه ی پیشینیان و هنرمندان ما، و به کارگیری آن ها در آثار هنرمند بزرگی، چون هانری ماتیس، به شرح این موضوع می پردازم.
ماتیس از سال ۱۹۰۶ به بعد یک سری آثار طبیعت بی جان نقاشی کرد، که در آن ها، از اشیاء روزمره و مرسوم مشرق زمین بهره گرفته است. بسیاری از آثار ماتیس در این دوران، به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم، متأثر از شرق بود. عمق نمائی تابلو چیزی کاملا منحصر به فرد است و در آن رعایت پرسپکتیو و سایه روشن کلاسیک به چشم نمی خورد و اشیاء با خطوط کناره نما دور گیری شده اند. ماتیس اغلب بر این اصل تأکید می ورزید، که درآثارش، موضوع اصلی و پس زمینه ارزش یکسانی دارند و لازم و ملزوم همدیگرند و به تعادل کل اثر کمک می کنند. هنرمند با ساده کردن فرم ها و استفاده از رنگ های محدود، با تضاد شدید، به بیانی سریع و صمیمی دست می یابد، بدون آنکه هیچ نکته اضافی را در این تابلو مطرح کرده باشد. البته این نکته را باید در نظر گرفت، که کارهای ماتیس اصولا ریزنگار نیستند و قطع آثار او اكثرا بزرگ است و از این جهت تفاوت کاملا آشکاری میان این دو نقاشی وجود دارد.
ماتیس از سال ۱۹۱۱ به خلق یک مجموعه از تابلوهایی پرداخت، که تزئین گرائی و تأثیر شیوه ریزنگار ایرانی و نقوش شرقی در آن ها کاملا هویدا است. در اینجا لازم است به بررسی و تجزیه و تحلیل تعدادی از آن ها بپردازیم. اما جالب تر آن که، صور انتزاعی درخت و گیاه و نقوش اسلیمی، ما را به قیاس میان نگاره طبیعت و تزئین برگرفته از آن وا می دارد. همان چیزی، که ذهن ماتیس را سخت مشغول کرده بود. ماتیس در سراسر زندگی اش، متناوبا بین ساده سازی افراطی و استاد کاری تزئینی گرایش داشته است. ماتیس در پی موسیقی و رقص، تعدادی نقاشی از فضاهای داخلی، به ویژه داخل کارگاه اش کشید، که در آن به دلبستگی اش به پرده های منقوش بسیار غنی شرقی، جولان داد.
.ماتیس خود به شدت مضطرب بود و آرامشی را، که هنر می توانست برای مخاطب فراهم آورد، به خوبی درک می کرد. بی گمان، او چنین کیفیتی را در هنر نگارگران ایرانی شناخته بود. همان طورکه نقوش ریز و تزئینی و جزئیات در نقاشی ایرانی و به تبع آن در آثار ماتیس اهمیت دارند، سطوح نیز از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردارند. این سطوح گاه به صورت هندسی و گاه غیر هندسی در کار پراکنده شده اند. در مورد این مسئله، که ماتیس از کدام هنرمند ایرانی بیشتر تاثیر گرفته، نمی توان سخنی گفت. به نظر می رسد، او به سراغ ادبیات ایرانی، که منبع الهام این آثار است رفته است، بخصوص هفت پیکر نظامی و هزار یک شب. حتی یکی از آثار متاخر ماتیس، «هزار و یک شب» نام دارد، که آن را در ۱۹۵۰ خلق کرده است. اثر او، مانند خود داستان، از قسمت های گوناگون تشکیل شده است، که همگی یک قالب گرفته اند. این موضوع توجه ماتیس به افسانه ها و داستان های ادبی را نشان می دهد.
نام اثر |
استفاده از فرم نقوش هنرشرقی |
استفاده از رنگ نقوش هنر شرقی |
طبیعت بی جان و بادمجان ها |
گلیم شرقی و پارچه هایی با نقوش مراکشی در کنار میوه ها و ظروف سفالین |
رنگ های تند در یک هارمونی
رنگ قرمز و پرقدرت
رنگ آبی فیروزه ای سیاه و سفید |
مارگاریت دختر نقاش |
چشم، بینی، لب و فرم صورت
ساده کردن فرم ها |
استفاده از خطوط ساده و رنگ های مسطح
استفاده از تک رنگ تیره
استفاده از رنگ های محدود با تضاد شدید
|
هارمونی قرمز |
نقوش تزئینی
میوه ها، درخت ها، خانه، آدم، ظروف و صندلی
فضای یک سطح تخت و یک دست
عدم استفاده از عمق
نمایش پنجره
گل خانه، درخت ها و چمنزار |
استفاده از رنگ قرمز
استفاده از رنگ آبی
نقوش آبی و سیاه
نقوش پراکنده سفید و زرد
|
میز غذاخوری |
ظرف میوه، گلدان، صندلی، فضای بیرون اتاق و فیگور زن
نمایش پنجره |
ترکیب رنگ
|
خانواده نقاش |
هیچ منبع نور مشخصی وجود ندارد
ساختار فضایی تخت
مسطح بودن فرم ها
استفاده از سطوح تخت، خطوط عمودی و افقی یکسان
اصل عمق نمایی
قالی
دو گلدان گل
نمایش هم زمان فضای دوبعدی و سه بعدی
ترکیب بندی هندسی و استفاده از تصویر قرینه
سادگی فیگورها و چهره ها و کاربرد خطوط کناره نما |
رنگهای گرم
به کارگیری ارزش یکسان رنگ
رنگ های قرمز
رنگهای خالص و تند به صورت یکنواخت و مسطح
|
آتلیه قرمز |
دیوار، کف زمین، میز، صندلی، چهار پایه
فرمها با خطوط کناره نمای
برگ های آویخته شده از گلدان
سطوح انتزاعی |
رنگ تخت و مسطح قرمز قهوه ای
رنگ های درخشان و متضاد
|
پنجره آبی |
اشیاء مختلف و همچنین گلدان، لامپ، بشقاب و مجسمه
درخت و ابر انتزاع شده- فرم های گرد و مدور |
رنگ آبی
رنگ های انتزاعی
رنگ زرد نارنجی و دیگری قرمز شدید
|
پرده نشاط |
خطوط و لکه رنگ های سریع
خطوط پیچان و شکل های بسیار ساده شده
وجود عمق فضایی
ایجاد نظمی هماهنگ از خط و رنگ بر سطح مستوی
پیکر خدمتکار، میز، دیوار، پنجره، ظرف و میوه ها
منظره ی درون قاب پنجره
صور انتزاعی درخت و گیاه و نقوش اسلیمی |
رنگ های لطیف
چند رنگ متباین سرد و گرم
جاذبه متقابل رنگ ها
اسلیمی های آبی فام
|
رقص |
عمق نمایی
پیکره ها، زمین و آسمان
هم ایستایی و هم پویا |
رنگ ها گداخته و برافروخته اند
قرمز تند
سبز سیر
آبی سیر
|
موسیقی |
هم ساکن و هم پرطنین
فضاهای داخلی
سگ
گل ها
پیکره ها |
ترکیب بندی رنگ ها
|
پیانو |
نقوش حلزونی
خطوط دوار و نرم
نقوش ریز و تزئینی
سطوح گاه به صورت هندسی و گاه غیر هندسی |
نسبت رنگ های سرد به گرم
رنگ های مکمل در کنار یکدیگر
درک عمیق از ترکیب بندی رنگ ها
|
ماتیس با توجه به علاقه ی زیادش به رنگ، کارکرد آن را در دوره های مختلف کاری اش مورد بررسی قرار داد. او، رنگ را همچون معادلی برای نور به کار می برد و فضاسازی اش را با توجه به جلوه های مختلف آن انجام می داد. در مرحله ای تصمیم گرفت، که رنگ را با خصلت ناب آن ها به کار گیرد و از پالتی غنی با رنگ های خالص و پرشور استفاده کند. او از طبیعت تقلید نمی کرد، بلکه آن را تفسير و سپس درونی می کرد. ویژگی های هنر فوو، که او تا آن زمان آن را دنبال کرده بود، پاسخگوی سؤال او نبود، پس ماتیس برای یافتن آن چه دنبالش بود، از موزه ها بازدید کرد و به کشورهای مختلف سفر کرد، تا با فرهنگ و هنر آن ها آشنا شود و سرانجام پاسخ سؤال خود را در هنر شرق یافت. کاشیکاری ها، دست بافته ها، فرش ها با نقوش شرقی و به ویژه نگارگری ایرانی ماتیس را به هدفش رساند.
ماتیس موفق شد به هنری دست یابد، که سرشار از تعادل، خلوص و آرامش بود، چیزی که برای همگان لذت بخش است. ما اغلب در مواجهه با گنجینه ارزشمند هنر ایرانی و کاربرد آن در هنر مدرن امروزی دچار مشکل می شویم. قدر مسلم با حیات مجدد این تفکر، این هنر مطابق زمانه ی خودش احیاء خواهد شد، همان گونه که ماتیس این راه را دنبال کرد و با بررسی هنر گذشته ایران، به کاربرد آن در هنر مدرن دست یافت. نقوش شرقی با دوری از سه بعد نمایی، ایجاد فضای چند ساحتی، این امکان را به ماتیس می داد، که رنگ های خالص را به گونه ای کنار هم بگذارد، که در ذهن بیننده وحدت ایجاد کند و طبیعت را بدون آن که شکل ظاهری داشته باشد، باز نمایی کند. او با خطوط سیال و لغزنده ای که از آثار نقوش شرقی استخراج می کرد، طراحی، و با رنگ های خالص و زنده و شفاف مخصوص این هنر، نقاشی می کند. ماتیس، فرم ها را هم چون فرم های نقوش شرقی، ساده کرده و تغییر می دهد و با چند خط آنها را نمایان می سازد. او سطح های مرسوم در هنر غرب را رها می کند و عناصر تزئینی نقاشی های شرقی را در گوشه و کنار آثارش بکار می گیرد، و در نتیجه به یک کل با رابطه زیبا و هماهنگ دست می یابد.
ماتیس با تأثیر از هنر شرقی به هدف نهایی خود رسید. کاربرد نقوش شرقی را در آثار او می ببینیم. ماتیس دریافت، که هنر نقاشی با همه ی زیبایی اش، مایه لذت چشم یا تفریح ذهن نیست، بلکه معنا و مفهوم بسیار عمیق تر دارد. ماتیس از سال ۱۹۰۶ از نقاشی ریزنگار شرقی تأثیر گرفت و به مطالعه این نقاشی پرداخت و با ویژگی های کار و شیوه این هنر آشنا شد و در تمام طول زندگی متأثر از عناصر تصویری نقاشی ریزنگار شرقی بود.
منابع
- احمدی ملکی، رحمان، هانری ماتیس و مکتب فوویسم، مطالعات هنرهای تجسمی، ۱۳۸۱ ، شماره ۱۹
- باکویی، فائزه، ۱۳۹۴، مطالعه تطبیقی نگاره سماع دراویش قلم کمال الدین بهزاد و نقاشی رقص اثر هنری ماتیس، اولین کنفرانس بین المللی هنر، صنایع دستی و گردشگری، شیراز
- بكولا، ساندرو، «هنر مدرنیسم» چاپ اول، فرهنگ معاصر
- پاکباز، رویین، ۱۳۸۹، در جستجوی زبان نو، چاپ پنجم، موسسه ی انتشارات نگاه ، تهران
- پرویزی، محمد، ۱۳۸۹، سهم ایرانیان از میراث تمدن اسلامی (بخش اول لایه های ذهنی) دو هفته نامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره ۱۰۳
- حسینی، مهدی، ماتیس و نقوش شرقی، ۱۳۷۲
- حسینی، مهدی، نقاشی ایرانی، دانشگاه هنر، تهران ۱۳۷۸
- خان سالار، زهرا، ماتیس و نگارگری، خیال شرقی ، شماره۲، ۱۳۸۴
- شجاعی، زهرا ، ۱۳۸۲، رویکرد ماتیس از نگارگری ایرانی مجله کتاب ماه هنر، شماره ۱۳
- شادقزوینی، پریسا، ۱۳۸۴، تاثیر شرق بر نقاشی اروپا، دانشگاه الزهرا
- قره باغی، علی اصغر، ۱۳۷۹، هانری ماتیس- طبع ملایم و رنگ تند، گلستانه، شماره۲۵
- گامبریج، ارنست، ۱۳۷۹، تاریخ هنر، ترجمه علی رامین، نشر نی
- لمبرت، رز مری، ۱۳۸۵، تاریخ هنر، حسن افشار چاپ اول، نشر مرکز
- ماتیس، هنری، ۱۳۸۱، پشت های یک تانه ، مجله هنرهای تجسمی، شماره ۹
- هرون، باندری، ۱۳۹۱، هنر مدرنیسم، مجله فرهنگ معمار، چاپ اول