Reprinted from: Honar Nameh, University of Art, Tehran, Volume 7, No. 23, Summer 2004 (A brief of the article in English; complete text and photos are available in Persian.)
It is, perhaps, difficult to discuss the art of glass painting, due to its short life span in the past, unknown artists, fragility of glass and the scantiness of source materials.
این مقاله و عکسها از "هنر نامه"، فصلنامه تخصصی دانشگاه هنر، باز نشر شده است
چکیده: در منطقه بین النهرین (میان رودان)، با توسعه لعاب سفال سازی در هزاره چهارم قبل از میلاد، روبه رو هستیم. با ذکر این نکته، که ترکیبات لعاب و شیشه یکی است، پس عجیب و دور از ذهن نخواهد بود، که خاستگاه صنعت شیشه را در تمدن هایی نظیر سومر و بابل جست و جو کنیم. یافته های باستان شناسی دلیل این مدعاست. به عنوان نمونه، تعدادی ظروف کوچک شیشه ای متعلق به تمدنهای بین النهرین، کشف شده است، که حدود ۴ هزار سال عمر دارند. (۳) هم چنین، هم زمان با تمدن عیلام (۴)، در زیگورات «اونتاشگال»، تعداد زیادی از مهرهای (۵) استوانه ای شکل شیشه ای، به رنگ آبی، کشف گردیده و مشابه این مهرها، در شوش نیز پیدا شده است. با توجه به شواهد باستان شناسی، به احتمال قوی، صنعت شیشه، ابتدا در بین النهرین به وجود آمده و پس از گذشت چیزی غریب به هزار سال، از طریق دریا، به مصر رفته است. متأسفانه در بسیاری از منابع خارجی، از جمله پایگاه های اینترنتی، با حذف این حقیقت و نسبت دادن کشف شیشه به مصر و دنبال کردن سیر تحول آن در یونان و روم، کشورهای شرقی را که در حقیقت وام دار اصلی این هنر هستند، کنار گذاشته و سراسر سیر تکامل این صنعت را به غرب نسبت می دهند، اما وجود لوله های پزشکی بابلی و به ویژه لوحه های فنی و دارویی آشوری، حضور صنعت شیشه سازی در بين النهرین و همسایگی ایران را، در سال ۶۲۵ ق. م به اثبات می رساند. (۶) نخستین انقلاب مهم در تکنیک شیشه گری، اختراع بوری (۷) بود، که به احتمال قوی اول در بابل، حدودا ۲۰۰ ق . م و بعدها در مصر، از این وسیله استفاده شد. اختراع آن، از لحاظ اهمیت، به پای اختراع چرخ کوزه گری می رسد. به طوری که بعدها، توسعه شگفت انگیز این صنعت، در روم و در خلال حاکمیت «آگوستوس»، ۲۷ تا ۲۴ ق. م، مدیون این وسیله بوده است. در دوران قرون وسطی، مهارت در ساخت «شیشه مسطح» (۸) در اروپا گسترش یافت. این شیشه ها، حدود یک سانتی متر قطر داشتند و به قدری نامرغوب بودند، که روشنایی بسیار کمی را تأمین می کردند. در قرن ششم م.، امپراتور ژوستینین» (Justinian)، به فکر ساخت شیشه های رنگی، برای پنجره های تزیینی به کار رفته در کلیسای عظیم سن صوفیا (St. Sophia) افتاد. این رویه تا قرن ۱۳ و ۱۴ م. تکامل یافت. چشمگیرترین پیشرفت در زمینه ساخت شیشه مسطح، در قرن ۱۹ م. و در معماری صورت گرفت. کاخ کریستال، توسط «ژوزف پاکسون» (Sir Joseph Paxon) در لندن و در سال ۱۸۵۱ م ساخته شد. این کاخ، نخستین ساختمان عظیم بود، که به وسیله قطعات آهنی و شیشه ای از پیش ساخته شده، بنا گردید. در سال ۱۸۸۰ م.، دستگاه های تولید شیشه، به صورت نیمه خودکار و در سال ۱۹۰۳ م. به صورت تمام خودکار درآمد. تاریخچه شیشه در ایران قبل و پس از اسلام می دانیم، که به لحاظ مراودات تجاری میان عیلام و بین النهرین، تقریباً از سال ۳۰۰۰ ق. م. شیشه در ایران وجود داشته است. اما در دوره هخامنشی (۵۵۰ -۳۳۰ ق.م.) با انواع متداول این هنر روبه رو هستیم. (۹) این مسئله هنوز روشن نیست، که آیا حقیقتاً از دوران هخامنشی به بعد، ساخت ظروف شیشه ای در داخل فلات ایران، وجود داشته و یا اینکه قبل از آن نیز تولید می شده است. اما به هر حال، نمونه های بسیار نفیسی به صورت «ریتون» از این دوره به جای مانده، که یک نمونه آن در موزه ملی ایران باستان نیز موجود می باشد. با توجه به تکنیک بسیار پیشرفته ساخت این ریتون ها، احتمالا تاریخ شروع ساخت ظروف شیشه ای به قبل از دوره هخامنشی می رسد. با روی کار آمدن خلفای عباسی، در حدود سال ۷۵۰ م. (۱۲۸ هـ .ق)، تولید شیشه، که افول یافته بود، جانی دوباره یافت. (۱۰) پیشرفت صنعت شیشه چنان بود، که در دوره سلجوقی (قرن ۵ و ۶ هـ .ق)، با اوج این هنر روبه رو هستیم. متأسفانه، با حمله مغول ، این هنر، نیز مانند دیگر صنایع، رو به زوال نهاد. اما با روی کار آمدن شاه عباس (۱۶۲۸ – ۱۵۷۸م.)، این هنر تجدید حیات یافت. شیراز مرکز ساخت و تولید شیشه شد و انواع تزیینات شیشه از قبیل آینه کاری، میناکاری، نقاشی روی و پشت شیشه نیز رواج یافتند. تاریخچه نقاشی پشت شیشه اصطلاح نقاشی پشت شیشه، در زبان فرانسه (Verre Eglomise)، در زبان انگلیسی (Stained Glass Painting) و به زبان آلمانی (Hinterglasmalerei) می باشد. (،) اولین نمونه های نقاشی پشت شیشه، مربوط به قرن سوم ق. م. است . (۱۲) در حفاری های منطقه «آپولیا» (Apulia) واقع در جنوب ایتالیا، دو ظرف شیشه ای بی رنگ، که داخل هم فرو رفته اند، یافت شده است، که به منظور تزیین، بین آن ها، ورقه طلای حکاکی شده، قرار گرفته است و قدمت آن به قرن سوم ق. م. می رسد. (۱۳) در اسكندريه (Alexandria) مصر، نیز قطعه کوچکی از یک ظرف شیشه ای به ارتفاع ۳۸ میلی متر به دست آمده، که در پشت آن، یک تکه کوچک ورقه طلا به جای مانده است . این اثر منحصر به فرد نیز مربوط به قرن اول و دوم ق . م. است . (۱۴) در قرن دوم و سوم م.، مدالیون هایی از جنس شیشه، که در پشت آنها ورقه طلا با مواد طبیعی چسبیده شده، از منطقه جنوب ایتالیا و کاتاکومب ها (۱۵)، کشف شده است . (۱۶) از دیگر آثار قابل توجه که از منطقه «سوریه» (Syria) به دست آمده، اثری به نام داستان داوری پاریس است که در موزه (Corning Museum of Glass ) موجود می باشد. (۱۷) نقاشی پشت شیشه با قطعات شیشه تخت از قرن ۱۳ م. به بعد در فرانسه ، هلند و آلمان به وجود آمد و به دیگر نقاط ، اشاعه یافت. در جنوب ایتالیا و در اوایل قرن ۱۴ م.، نمونه های زیبایی از نقاشی پشت شیشه توسط سیمونه مارتینی (Simone Martini) به اجرا در آمده است. با شروع رنسانس و پیشرفت های حاصله از آن، در قرن ۱۶ م.، دو شهر «آگزبورگ» (Augsburg) و نارنبرگ (Nurnberg)، واقع در کشور آلمان، از مراکز تولید هنر نقاشی پشت شیشه شد. آثار به جای مانده از این دوران بیشتر کپی برداری از نقاشی های معروف و مطرح آن عصر است. تکنیک رایج در این دوران، استفاده از ورق فلز و رنگ در کنار یکدیگر است - که در جای خود، به تفسیر آن خواهیم پرداخت. شاید یکی از علل رواج نقاشی پشت شیشه را بتوان، در این حقیقت جست وجو کرد، که در سالهای بعد از طاعون بزرگ سال ۱۶۳۳ م.، از نقاشی پشت شیشه به عنوان طرح یاد بود، استفاده می شد. در اوایل قرن ۱۷ م.، در ناحیه «سورسی» (Sursee)، واقع در سوییس، این هنر به عنوان یک حرفه موروثی، در خانواده ها مرسوم گشت. از جمله خانواده های مطرح در این دوره می توان به خانواده «شایپ» (Tschupp)، در «بوشه» (Bucher) و «توت» (Thout) اشاره کرد. دو تن از نقاشان مطرح در قرن ۱۷ م.، که در زوریخ فعالیت می کردند، «هانس جاکوب اسپرونگلی» (Hans Jakob Sprungli) و «کریستوف مورر» (Christoph Murer) می باشند. با شروع قرن ۱۸ م.، این هنر رواج و شکوفایی بیشتری یافت. از جمله آثار زیبا و مجلل این دوران، می توان به تالار آینه کاخ ورزبرگ (Wurzburg)، که در سال ۱۷۴۵م به پایان رسیده است، اشاره کرد. دیوارهای این تالار به مساحت ۹x۷ متر مربع است، که به وسیله آینه و نقاشی پشت شیشه تزیین شده اند. «يوهان ملکور گروکر» (Yohan Melchiar Groker) و «بوم گارتنر» (Boum Gartner) ، )Yohan «یان زونر» (Yon Zevner)، از نقاشان مطرح این دوران می باشند. رونق و رواج این هنر تا آنجا پیش رفت، که یک سند مکتوب به دست آمده به تاریخ ماه آوریل ۱۸۱۹ م، نشان می دهد، که به یک کارگاه تولید نقاشی پشت شیشه، ۴۰۰۰ اثر برای شرکت در مراسم مذهبی سفارش داده شده است. زمان تحویل آثار، ماه ژوئن ذکر شده و این بدان معناست، که باید در طول روز حدود ۴۰ تا ۵۰ نقاشی انجام می شده است! از جمله مناطق بسیار مطرح در تاریخ هنر، که به علت رواج هنر نقاشی پشت شیشه مشهور می باشد، نواحی کوهستانی بوهمیا (Bohemia ) (۱۸) و «باواریا» (Bavaria) (۱۹) می باشد. واسیلی کاندینسکی (Vassily Kandinsky) و گابریل مونتر (Gabriel Munter)، در سفر خود به منطقه باواریا، در دهکده مورنائو (Murnau)، با هنرمندی به نام «هاینریش رامبولد» (Heinrich Rombold) آشنا شدند. کاندینسکی، بسیار تحت تأثیر این هنر بومی قرار گرفت، به طوری که در خاطرات خود می گوید: «نقاشی پشت شیشه، ترانه ای محلی در تاریخ نقاشی است». «فراگونار» (Fragonard)، «بوشه» (Bocher)، « گروز» (Greuze)، « شاردن» (Chardin) و «کلوژوزف ورنه» (Vernet)، از دیگر نقاشان مطرح قرن ۱۸ و ۱۹م بودند، که در زمینه نقاشی پشت شیشه نیز تجربیاتی حاصل کردند. در اوایل قرن ۲۰ م.، نقاشی پشت شیشه، به عنوان یک مکتب هنری، در کشورهای اروپای شرقی به خصوص یوگسلاوی، با نگرشی جدید مطرح شد. عده ای از نقاشان کرواسی یوگسلاوی، با نگرشی جدید مطرح شد. عده ای از نقاشان کرواسی یوگسلاوی در سال ۱۹۵۹ م.، گروهی را با عنوان «زملجا» (Zemlja) به معنای «زمین»، در دهکده ای به نام هلباین (Helbine) تشکیل دادند. این گروه، به سردمداری ایوان ژنرالیک (Ivan Generaic)، قصد داشتند، هنر را به سوی مردم و درک عمومی جامعه بازگردانند. چرا که در آن دوران، با باب شدن هنر مدرن، درک مردم از کارهای هنری با دشواری رو به رو شده بود. این هدف به عنوان وظیفه ای اجتماعی - هنری، سبب شد، این گروه از مناطق مختلف در کنار یکدیگر جمع شوند و مدرسه ای هنری، با هدف ذکر شده، تشکیل دهند. ژنرالیک، به همراه دیگر نقاشان جوان، مانند «مارس» (Marz)، «دالنگ» (Dolenec)، و « گیزی» (Gazi)، « فیلیپویچ» (Filipovic) و «سنج» (Vecenaj)، گروهی را تشکیل دادند، که معتقد بود، مسایل عادی و روزمره می بایست به عنوان موضوعات هنری مورد استفاده قرار گیرد. این نقاشان گرایش زیادی به سادگی در رنگها و موضوعاتی، همچون مراسم مذهبی، جشن ها، عروسی ها و عزاداری ها داشتند و آن را در نقاشی های خود منعکس کردند. امروزه نیز در آمریکا و اروپا، این هنر مجدداً احیا شده است. دیکونز اليزابت (براون) (Brown) (Deaconess Elizabeth) در سال ۲۰۰۲م.، موفق به اخذ تقدیر نامه از پاپ، به خاطر شروع مجدد این هنر در موضوعات مذهبی شد. از دیگر هنرمندان مطرح که کارهای ارزنده و ماندگاری در زمینه نقاشی پشت شیشه انجام داده اند، می توان به «ماری آن ویلسون» (Marry - Ann Wilson) ، « ایوان لاکویچ» (Ivan Lackovic)، «درگان گزی» (Dragan Gazi) و «میرسی کرپدین» (Mircea Corpodean) اشاره کرد. ردپای نقاشی پشت شیشه را، در دیگر مناطق جهان نیز میتوان دنبال کرد. هر چند که در سال ۱۷۴۵ م.، اولین آثار نقاشی پشت شیشه چینی، به فرانسه رسید اما با توجه به تکنیک و پیشرفتگی آثار، واضح است که این هنر، پیشینه ای طولانی تر در کشور چین داشته است. از دیگر دولی که این هنر در آنها دارای سابقه ای طولانی است، می توان به کشورهای عربی، و عمدتاً تونس و کشور سنگال اشاره کرد. تاریخچه نقاشی پشت شیشه در ایران نقاشی پشت شیشه سابقه ای ۳۰۰ ساله در ایران دارد. چگونگی ورود نقاشی پشت شیشه به ایران، مشخص نیست. عده ای بر این باورند، که چون آن زمان میان بنادر جنوب، مراودات تجاری برقرار بود، این امر موجب آشنایی مردم با این هنر شد. (۲۰) از طرفی گروهی از محققین، ورود اسلوب نقاشی پشت شیشه به ایران را از باواریا (آلمان) می دانند. (۲۱) گروهی دیگر، نیز ردپای این هنر را، در اجناسی که از هند و چین وارد ایران می شد، دنبال می کنند . (۲۲) به هر صورت، این هنر از دیگر کشورها وارد ایران شد و هنری اقلیمی و خود جوش نبود. منتهی مانند دیگر هنرهای وارداتی، رنگ و بویی کاملا ایرانی و اسلامی به خود گرفت، به طوری که، به راحتی از هنر اروپایی و دیگر دول قابل تمیز دادن است. متأسفانه، امروزه هنر نقاشی پشت شیشه را جزو هنرهای عامیانه (مردمی) و کم اهمیت می دانند. شاید در نگاه نخست، این نقاشی ها «نائیف» (Naife) جلوه کنند، اما با در نظر گرفتن عقاید هنرمندان و چیره دست بودن آن ها در دیگر هنرها، چنین قضاوت خواهیم کرد. چرا که بسیاری از این هنرمندان، در رشته های دیگر هنری، اساتید برجسته ای بودند. به عنوان مثال، هنرمند بنام ایرانی «قوللر آغاسی»، یکی از هنرمندان نقاشی پشت شیشه است، که مهارت و برجستگی او در نقاشی قهوه خانه ای، بر هیچ کس پوشیده نیست. به علت شکنندگی، ظرافت و جلوه ای که شیشه، و بالاخص نقاشی پشت شیشه داشت، این هنر ابتدا در معماری جلوه گر شد. همان طور که هنر مینیاتور و خوشنویسی ایرانی، جایگاه خود را در کتابت باز کرد. هنر نقاشی پشت شیشه در بالاترین قسمت های خانه ها و دور درها و پستوها، در کنار دیگر هنرهای تزیینی، مانند گچ بری قرار گرفت. این تجلی، مصادف با دوران حکومت وکیل الرعایای عارف صفت، سلطان بی تاج، کریم خان زند است. نقاشی پشت شیشه در زمینه های مختلفی از مضمون، موضوع و کارکرد، جلوه گر شد و شاید اولین ساحت خود را در مکتب گل و مرغ یافت. این مکتب در شیراز و دوران زندیه متداول شد. در میان هنرمندان گل و مرغ، شاید بتوان «آقا صادق» را از همه مؤثرتر خواند، چراکه شاگردان چیره دست وی، در دیگر نقاط کشور، به ترویج هنر زیبای او پرداختند. کم کم با گذشت ایام و روی کار آمدن نادر شاه افشار و سپس حکومت قاجاریه، این هنر از دل دیوار کاخ ها و خانه ها، پایین آمد و به صورت قاب های زیبا جلوه یافت. در همین دوران بود، که هنر مردمی نقاشی قهوه خانه ای، باب شد و چون بسیار از نقاشان قهوه خانه ای، در اوقات فراغت دل به نقاشی پشت شیشه می سپردند، روایت گری مذهبی، به عنوان دومین ساحت این هنر بدیع، زاییده شد. ساحت سوم، نیز به دنبال همین روند، رخ داد، که عبارت از کشیدن ابنیه و مقابر مقدس ائمه بود، که در اواخر عصر قاجار به کشیدن مناظر و پل ها و نمای بیرونی منازل و رودخانه ها تبدیل شد. ساحت چهارم، که بعد از این دوران، در حدود اوایل قرن ۱۳ هـ . ق. نمایان شد، روایت گری قصص کهن ایرانی ، مخصوصاً داستان های شاهنامه و خسرو و شیرین بود. در زمان فتحعلی شاه قاجار، با اوج این هنر در تک - چهره هایی که از او و فرزندان وی و شاهزادگان درباری کشیده شده است، به عنوان ساحت پنجم رو به رو هستیم. به عنوان مثال، مهر علی، برجسته ترین نقاش دربار فتحعلی شاه، چند تک - چهره با این اسلوب، از وی کشیده است. (۲۳) کاربرد و زیبایی این هنر، تا آن جا پیش رفت، که در اواخر عصر قاجار، از این هنر برای تزیین اسباب و اثاثیه ای، از قبیل میز و صندلی و ظروفی، مانند سینی استفاده می شد، که شاید بهتر باشد، آن را ساحت ششم بنامیم. ساحت هفتم، در همین دوران با اولین آثار خط - نقاشی و یا خط به طور منفرد، جلوه گر شد، که برای تبرک، با به تصویر کشیدن نام ائمه اطهار و آیات قرآن بر بالای سر در منازل و دیوارها، نصب می شد، که تاکنون هم به صورت نوعی از هنر توسط هنرمندان معاصری چون استاد زنده رودی و استاد پیلارام دنبال شده است. متأسفانه در طی حکومت قاجار و پهلوی، مانند اکثر هنرهای اصیل و سنتی ایرانی، با ورود فرهنگ غربی و گرفتار شدن مردم به وسوسه و شوق و دلباختگی فرهنگ بیگانه، کلنگ نوآوری بر تن اندیشه نقاشی پشت شیشه هم نشست و این هنر نیز رو به انحطاط نهاد. البته در زمان حاضر، نیز عده ای از هنرمندان با ارائه کارهایی به سبک و سیاق نقاشی پشت شیشه، سعی در زنده کردن گذشته ای کردند، که برای جوانان امروزی به همراه لفظ سنتی، مفهوم ایستایی، کهنه گی و تکراری بودن را به دوش می کشد! پس شاید، چشم به جهان مدرن و آینده داشتن، از رهگذر گذشته ای بگذرد، که برای بسیاری از جوانان این مرز و بوم، در ابعاد مختلف هنوز گنگ و ناشناخته است و جای تحقیق و تفحص بیشتری را از جانب اساتید آگاه می طلبد. جنبه های مذهبی و روایت گری نقاشی پشت شیشه، شاید به علت کاربردی که در نزد دراویش دوره گرد داشت، به وجود آمد. بسیاری از همین دراویش، که روایات و روضه های ائمه معصومین را، در کوچه و بازار می خواندند، برای هر چه تأثیر گذار تر بودن مرثیه خود، قطعه ای شیشه، که گوشه ای از روایت پرسوز نوحه را در دل خود داشت، به دست می گرفتند و روضه میخواندند، به طوری که تعدادی از نقاشان همین آثار، خود از دراویش بودند. البته کاربرد دیگر شمایل معصومین، در ایام محرم و برای تبرک در مراسم گوناگون، از جمله در زمان درو کردن و خرمن کردن محصولات کشاورزی بوده است. اجرای مراسم بدین گونه بود، که درویشی وضو می گرفت و قطعه ای از نقاشی پشت شیشه با شمایل معصومین را به گردن می آویخت و شروع به خواندن اشعار می کرد. مردم نیز در آخر کار، توبره وی را پر از گندم و یا نمک میکردند. این مراسم به سرخرمن خوانی معروف بوده است. در نوع دیگر قابی را، که یک طرف آن آینه و در طرف دیگر آن شمایل حضرت علی(ع) و ائمه معصومین نقاشی شده بود، را به گردن می آویختند. در پایین این قاب، لبه ای شبیه ناودان قرار داشت. درویش به میان جمعیت می رفت و مردم روی شمایل ها آب می ریختند. در انتهای مراسم، آبی را که در پایین قاب و در ناودان جمع شده بود، برای تبرک می نوشیدند. این مراسم که به مراسم «لوا» شهرت داشت در مروجان گیلان انجام میشده است. با آنکه شیشه شکننده و آسیب پذیر بود، در مدت زمان کمی، بسیار مرسوم گشت. علت را شاید بتوان در این جست و جو کرد، که به عنوان یک بستر ، مجدداً قابل کار کردن بود. یعنی این امکان وجود داشت، که بعد از مدتی، شیشه را پاک و دوباره نقاشی کرد. دلیل دیگر را، شاید باید در باور هنرمندان جست و جو کرد. هر چند نقاشی پشت شیشه، هنر عامیانه ای است، اما تا حدودی انزوا طلب است. نقاشی پشت شیشه در ایران، نوعی شعر و یا زمزمه در تنهایی خود است. بسیاری از هنرمندان، این آثار را در دل شب و در خلوت خود و خدای خود به وجود می آوردند. برای دل و اعتقادات خویش، دست به قلم می بردند، به طوری که در این شرح عاشقی، برای رنگ خون امامان معصوم، از خون تن خود مایه می گرفتند. دلیل انتخاب شیشه را به عنوان یک بستر، نیز باید در همین حقیقت جست و جو کرد. چرا که ابتدا، باید دل را مانند شیشه صاف کرد و صیقل داد و سپس دست به رنگ برد. شاید به همین علت، به ندرت به آثاری بر می خوریم، که امضا داشته باشد و به همین سبب، اکثر هنرمندان این شیوه، گمنام و ناشناخته اند. ظرافت دید نقاش تا آنجا بود، که در انتخاب رنگ بسیار دقت می کرد. به عنوان مثال، با آنکه رنگ قرمز برای لباس و پر کلاهخود ائمه استفاده می شود، اما رنگی مرسوم به «قرمز خونریز»، کاملا مختص به لباس حضرت ابوالفضل العباس بود و آمادگی ایشان را برای جنگ نشان می داد. حتی در کشیدن اسب، نیز دقت می شد، به طوری که اسب اولیا، همواره به رنگ سفید و اسب اشقیا، رنگ سیاه داشت. این موارد، نشان دهنده جایگاه والای این هنر در میان مردم و هنرمندان بوده است. علت سادگی و روانی طرح ها و چهره های بدون هویت مشخص، که باعث می شود این آثار را ابتدایی تلقی کنیم، باید در این اصل جست، که در تمام نقاشی ها و هنرهای اسلامی، مادیت جایی ندارد و نقوش انسان، حیوان، جماد و نبات، عناصری برای بیان حقیقت است. هنر در هر چه واقعیت نماتر بودن طبیعت نیست. هنر در معناست نه در صورت. به عقیده پروفسور آرتورپوپ: "برای «نقاشی» که معمول هنرمندان ایران است، در زبان های اروپایی، اصطلاحی که کاملا با آن متناسب باشد، وجود ندارد. کلمات تزیین (Decoration) و آرایش (Ornament) هر دو مفهوم پست تری دارند، و حاکی از اموری هستند، که فرع و تابع حقیقت و اعتبار اصلی است. شاید بسیار اشتباه نکرده باشیم، اگر هنر ایران را هنر نقش مطلق بخوانیم، یعنی هنری که باید مانند موسیقی و معماری تلقی شود. راستی هم، غالباً مهم ترین نمونه های هنر تزیینی به موسیقی مرئی تعبیر شده است، زیرا این هنر از زیبایی و کمال اجزا و حسن ترکیب آنها، به صورتی با معنی و مؤثر و در هیئتی که دارای قدرت تأثیر باشد، حاصل می شود و هرگز اشیا را با صفات اصلی، که معرف جنبه خارجی یا جاندار آنهاست ، نمایش نمی دهد." (۲۴) هنرمندی این نقاشان را باید در «انتخاب مناسب صحنه، کمپوزیسیون های شلوغ و قوی، رنگ های گیرا و استفاده از کلاژهای بجا» جست و جو کرد. با آن که سطح شیشه، نسبت به پرده قهوه خانه بسیار کوچک تر است، اما چنان استادانه، روایت را در دل خود جای می دهد، که جای ابهامی برای تماشاگر نمی ماند. با این وجود، علت دل ندادن مردم به این هنر، این بود، که نسبت به نقاشی قهوه خانه ای، که روی بوم و پارچه کار می شد، استحکام و ضمانت اجرایی نداشت و سفارش دهندگان بیشتر راغب به نقاشی قهوه خانه ای بودند. به طوری که بهای هر پرده نقاشی قهوه خانه ای، ۵۰ تومان و بهای هر قطعه نقاشی پشت، شیشه ۵ تومان بود. به همین دلیل هم، اکثر هنرمندان این شیوه، در فقر و تنگدستی و بی کسی جان سپردند و بعد از آنها نیز، کسی دنباله روی آنها نشد. شاید تنها پشتوانه مالی برای این نقاشان، از نذری بود که مردم برای قبور ائمه اطهار می کردند و به همین علت، با آنکه این هنر ظریف، در شهرهایی هم چون اصفهان، بروجرد و دزفول نیز رواج داشت، اما مراکز عمده آن، شهرهای مقدسی، مانند مشهد و قم بود. اساتید نقاشی پشت شیشه در ایران الف) اساتید نقاشی مذهبی «میرزا مهدی شیرازی»: استاد کاشی کار و نقاش قهوه خانه ای و استاد شیشه نگاری، که در نزد خاص و عام به «هنرمند نقاشی پشت شیشه» معروف بود و متأسفانه، این استاد، مانند اغلب استادکاران سنتی در ایران، آنقدر در بی کسی و فقر مرد، که اطرافیان بضاعت مالی کفن و دفنش را نداشتند و معلوم نشد بر سر آثار گرانبهایش چه آمد. به طوری که هیچ اثری را نمی توان به طور قطعی به استاد منسوب کرد. «سید حسین زیدی لطیفی»: معروف به «سید حسین عرب»، پدر «استاد رسام عرب زاده»، که در زمینه فرش معاصر شناخته شده است. این هنرمند ناشنوای تبریزی، در سال ۱۲۹۹ از تبریز به تهران آمد و در مدرسه مستظرفه به تحصیل پرداخت و به همین دلیل با اکثر شیوه های مختلف نقاشی، از قبیل نقاشی کلاسیک، قهوه خانه ای، نقاشی روی کاشی و غیره آشنایی داشت. سبک و سیاق اصلی سید عرب، در کشیدن واقعه کربلا بود. به همین علت، در سقاخانه نوروز خان (۲۵) - بر سر دو راهی بازار حلبی سازها و مسجد جامع تهران - یکی از زیباترین آثار وی نصب شده بود، که متأسفانه، بعد از تخریب سقاخانه، معلوم نشد چه بر سر آن آمد! سید عرب، در اواخر عمر، که دیگر قدرت بینایی اش نیز کم شده بود، در طول یک سال، شمایلی از حضرت علی (ع) کشید و به نجف اشرف راهی شد و پس از بازگشت، برای همیشه نقاشی را کنار گذاشت، تا سال ۱۳۴۰ که از دنیا رفت. «میرزا اسکندر»: این هنرمند نقش مهمی در رواج و ترویج نقاشی خیالی قهوه خانه ای و نقاشی پشت شیشه داشت. البته، وی در کشیدن گلهای ظریف روی قلمدان و قلیان نیز استاد بود. اما در هنر پشت شیشه و قهوه خانه ای، دل به تصویر کردن ائمه اطهار سپرد. معراج رسول خدا، از جمله معروف ترین آثار اوست. از جمله علل معروفیت میرزا اسکندر، این بود که وی برای اولین بار، دکانی با عنوان دکه نقاشی پشت شیشه ،در کاروان سرای مجمع الصنایع باز کرد. (۲۶) از دیگر علل ماندگاری نام استاد، این بود که وی از جمله اساتید نقاش خانه های پایتخت (۲۷) بود. به شاگردان مدرکی ارائه نمی شد. مدرک اصلی هنر دست آنها بود و هنرمند چیره دست تر، لقب استادی می گرفت. در ایام محرم و ماه صفر، که تعداد سفارشات مردم زیاد بود، عده ای از اساتید و شاگردان، در کنار هم، به اجرای آثار می پرداختند. به این آثار، «سری ساز» می گفتند. جمعی طرح اولیه می زدند و عده ای، رنگ آمیزی می کردند و گروهی در آخر، قلم گیری و پرداخت نهایی را به عهده می گرفتند. کم کم این نقاش خانه ها، به علت کسادی بازار، بسته شد. «کوچک خان»: وی در کشیدن روایت ضامن آهو تبحر داشت، به طوری، که دیگر نقاشان این واقعه، آثار پشت شیشه او را مدل قرار می دادند و یا عیناً تقلید می کردند و به همین علت به درستی نمی توان تشخیص داد، که تصاویر روایت ضامن آهو، از آن کوچک خان است و یا تقلید از کار اوست. «استاد ستار زنجانی»: که دل به تصویر کردن روایت قاسم نوجوان بسته بود و یکی از بهترین کارهای او، در سقاخانه سید نصر الدین نصب شد. البته کار اصلی استاد، حکاکی اسم پنج تن آل عبا و آیه های قرآن بر روی عقیق بود، که به حق، استاد در آن مهارت فوق العاده ای داشت. «حاج باقر»: اهل کازرون بود و نقاشی را با کار بر روی کاشی شروع کرد. از کارهای معروف وی، شمایل حضرت علی (ع) در قهوه خانه درب شیخ بود، که هم اکنون در خارج از کشور است. از کارهای ماندگار وی، مرمت نقاشی های «پنج مجلس»، واقع در تالار ستون دار «هفت تنان»، شاهکار استاد «آقا صادق» (هنرمند دوران زندیه) است . حاج باقر، در اواخر مرمت همین اثر، از داربست به پایین افتاد و فوت شد. «سید کاظم»: ایشان علاقه مند به ثبت و نقش واقعهٔ کربلا بود. رقم وی، دل نازک تر از شیشه است. «محمد باقر گلپایگانی»: اهل گلپایگان، که به جای امضا، کاسه فیروزه ای رنگی در پایین آثارش می کشید . (۲۸) از دیگر اساتید نقاشی مذهبی پشت شیشه می توان به - علی طارمی ، حسین قهرمانی (شاگرد حاج باقر)، علی اکبر گیلانی و پسرش اسماعیل گیلانی ، استاد غضنفر (متوفی به سال ۱۳۱۸ ش)، ميرزا علی قادری، سید عباس تهرانی، عبدالنبی و استاد بهرام (از اساتید عصر ناصری) اشاره کرد. ب) اساتید نقاشی گل و مرغ «شازده افسر»: وی در ترویج هنر نقاشی گل و مرغ پشت شیشه ،در معماری خانه های مردمی و عوام نشین، نقش بسیار مهمی داشت. «رضا درویش»: از شاگردان شازده افسر و از اساتید مسلم گل و مرغ بوده و آثار کمی از ایشان به یادگار مانده است. از دیگر اساتید این شیوه، می توان عبدالحسین (اهل کاشان)، میرزا تقی (اهل اصفهان) و استاد رحیم (متوفی به سال ۱۳۱۷ ش) را نام برد. ج) اساتید تصاویر انسانی، تک چهره، قصص کهن و ابنیه «عبدالجلیل»: اهل بندر دیلم و گناوه، که در شهر شوش دانیال ساکن بود. رقم وی «اوته رود»، به معنای آن سوی رود بود و در کشیدن تک چهره هایی از زنان جنوبی سیاه چشم تبحر داشت. او پسر استاد «عبدالنبی» بود و به همراه دو برادرش عبدالخلیل و عبدالحمید در ترویج این هنر در جنوب ایران نقش مهمی ایفا کرد. «علی رشتی»: که با نقاشی هایی از زنان قاسم آبادی، با لباس های محلی رنگارنگ و تند و شاد شناخته می شود . از دیگر اساتید تک چهره، می توان از علی الوندی ، میر یوسف و حسین صورتگر نام برد. «آقا ماشاءالله»: که به نقاش حمامی ها معروف بود، چرا که بیشتر کارهایش را بر دیوارهای حمام های قدیمی شیراز انجام می داد. از مجالس معروف تصویر شده به دست وی، می توان به مجلس حمام گرفتن شیرین، اشاره کرد. البته، استاد نقاشی مذهبی هم کار می کرد، که در امامزاده ها و سقاخانه های شیراز نصب می شدند. «سید عباس»: اهل کرمانشاه، که در کشیدن مجالس قصص ادبی کهن، مخصوصا مجالس خسرو و شیرین تبحر داشت. «میرزا ابراهیم»: که شیوه کشیدن معماری و بناهای متبرکه را، وارد نقاشی پشت شیشه کرد. استاد در اصفهان، کاشی کار با سابقه ای بود و به علت وارد شدن سبک جدید معماری در کشور، از این هنر دست کشید و به نقاشی پشت شیشه روی آورد. وی برای جلوه و جلا دادن به نقاشی هایش، از ورق های طلایی رنگ در گنبدها و گلدسته ها استفاده می کرد. د) اساتید خط - نقاشی «میرزا ابوالقاسم»: کار اصلی وی خوش نویسی و نوشتن کتیبه های کاشی کاری مساجد بود. وی، نوشتن خط در نقاشی پشت شیشه را رواج داد. از دیگر اساتید، می توان به سید اسدالله و سید كمال (مشهور به سید خطاط) اشاره کرد. ه) اساتید فرنگی ساز «محب علی»: اهل زنجان، که در بادکوبه زندگی می کرد و تصاویر حضرت مریم و عیسی را می کشید. «زار حسین»: «شیشه نگار» عصر ناصری که به «زار حسین مجنون» معروف بود. و) اساتید معاصر نقاشی پشت شیشه «استاد بیوک احمری»: متولد ۱۲۹۹ شهر تبریز، پدرش میرزا مهدی خطاط بود. وی در دوران کودکی، همراه پدر به تهران آمد و بعد از پایان تحصیلات ابتدایی، در سال ۱۳۱۴ ش، وارد مدرسه صنایع قدیمه شد. «عبدالله رحیمی»: متولد سال ۱۳۳۲ ، از شاگردان عبد الجلیل بوده و تاکنون چند نمایشگاه از آثار وی در گالری های مختلف تهران به نمایش گذاشته شده است. «قربانعلی قربانی»: ساکن شهر قم و شاگرد استاد اسماعیل گیلانی است. وی در کشیدن تصاویری از زنان قاجاری و تصاویر مذهبی تبحر دارد. «استاد علی اکبر صنعتی»: که مبدع تلفیق سبک های اروپایی، مانند امپرسیون و اکسپرسیون، با تکنیک نقاشی پشت شیشه است. از دیگر هنرمندان معاصر، می توان به اساتیدی چون زهره احمدی، توکا ملکی، محمد فراهانی، محمد علی ذوالقدر و امیر رحیمی اشاره کرد. تکنیک های نقاشی پشت شیشه در جهان این هنر دارای روش های اجرایی متفاوتی است، که در اینجا به چند روشی که در طی این تحقیق – از منابع مختلف و پایگاه های اینترنتی و یا مصاحبه با هنرمندان این هنر - حاصل شده است، اشاره می شود. در یک روش، ورقه طلا و یا هر فلز دیگری، از قبیل نقره، مس، آهن و ... را در پشت شیشه می چسبانند و با استفاده از یک شیء نوک تیز، طرح مورد نظر را سوزن سوزن کرده و قسمت هایی از کار را بر می دارند و جای آن را با رنگی، که دارای بست روغن است، پر می کنند. «چنینو چنینی» (Cennino Cennini) (۲۹) به این روش اشاره کرده است. وی ذکر می کند، که هنرمندان آن دوره برای شروع کار، ابتدا سطح شیشه را با زغال صیقل می دادند و سپس با آب تمیز می شستند و بعد از خشک شدن ، سفیده تخم مرغ را با قلم مو روی سطح کار می زدند و قبل از خشک شدن، ورقه طلا را روی شیشه می چسباندند. وی رنگ های به کار رفته را، آبی اولترا مارین، قرمز و سیاه ذکر کرده است. در حال حاضر، به جای استفاده از سفیده تخم مرغ برای چسباندن ورقه طلا، از ژلاتین استفاده می شود. این سبک کاری، امروزه در کشورهایی مانند ،امریکا، ایتالیا، آلمان، سنگال، رومانی و مجارستان رایج است. روش دیگر (Faux Gilding) است. در این روش، کاغذ نقاشی شده را، پشت شیشه می چسبانند و اطراف آن را، با رنگ روغن نقاشی پشت شیشه کار می کنند. کارهایی که به این روش انجام گرفته اند، بسیار ظریف و با شکوه هستند. روش معمول و متعارف در این هنر، استفاده از رنگ روغن است، که در یک رساله قدیمی، که نوشته «آنتونیو دا پیزا» (Antonio Da Piza)، ذکر شده است. برای بهتر نشستن رنگ روغن روی سطح شیشه، ابتدا شیشه را با روغن بزرک چرب کرده و بعد از خشک شدن، روی آن را نقاشی می کنند. تکنیک نقاشی پشت شیشه در ایران رنگ های مصرفی در نقاشی پشت شیشه، به دو صورت رنگ های آبی و رنگ های روغنی است. رنگ های آبی، در آب قابل حل هستند. بست این رنگ ها مواد مختلفی، مانند صمغ عربی، سریشم، كتيرا و شیره انگور است. این رنگ ها، اغلب شفاف (ترانسپارنت) هستند و برای جسمیت بخشی (ایک) به این رنگ ها، آن را با سفید سینکا مخلوط می کنند. در قدیم، از زرده تخم مرغ برای این منظور استفاده می شد، که جسمیت خوب اما دوام کمی داشت. رنگ های روغنی، رنگ هایی است، که بست آنها روغن هایی، مانند روغن برزک است. در قدیم از هر دو نوع رنگ استفاده می شد. به این صورت، که ابتدا رنگ هایی آبی روی سطح تابلو قرار می گرفت و سپس رنگ های روغنی، به خاطر جسمیت فوق العاده و همچنین محافظت به کار می رفت. برای آماده سازی بستر شیشه، آن را واشو می کردند. این کار با سریشم یا نشاسته انجام می گرفت و باعث می شد، رنگ کاملا روی بستر بنشیند. روش رنگ گذاری، عکس نقاشی معمولی است. یعنی عملیات رنگ گذاری از روشن به تیره انجام می شود. به عبارت دیگر، در نقاشی رنگ روغن، ابتدا رنگ زمینه زده می شود و سپس روشنایی ها گذاشته می شود. اما در نقاشی پشت شیشه، عکس این عمل انجام می شود. یعنی در ابتدا، روشنی ها نورپردازی ها و دورگیری ها انجام می شود و سپس رنگ زمینه زده می شود. امروزه در اکثر موارد، نقاشان از رنگ های روغنی برای کار استفاده می کنند .روش کار به این صورت است، که ابتدا طرح اولیه را با مرکب مشکی، که اصولا مرکب چینی است (نوعی از مرکب، که بعد از خشک شدن، دیگر در آب حل نمی شود)، دورگیری می کنند. سپس، یک لایه روغن جلا روی کار می زنند، که باعث تثبیت طراحی اولیه و بهتر نشستن رنگ روی سطح شیشه می شود و در مرحله آخر ، رنگ گذاری را انجام می دهند. رنگ های طلایی و احیاناً نقره ای، به چند طریق به کار برده می شود. یکی از روش ها این است، که پودر رنگ را با بست روغنی مخلوط کرده و به کار می برد. در طریقه دیگر، می توان زمینه پشت شیشه را با بست یا روغن آغشته کرد و سپس پودر طلا را در محل مورد نظر پاشید. از ورق های طلایی رنگ، نیز می توان به این منظور استفاده کرد. باید اول سطح مورد نظر را واشو کرد و سپس برگه طلایی را روی آن چسباند. برای محافظت از تابلو می توان مقداری سرنج را با روغن برزک مخلوط کرد و یک دست روی تابلو زد، تا از رطوبت حفظ شود. در اروپای قرن ۱۶ ، برای محافظت از کارها، پشت اثر را با ورقه ای از طلا، نقره و یا برنج می پوشاندند. اما در ایران، این کار بیشتر با ورقه حلبی انجام می شده است. لازم به ذکر است، که در قدیم برای کشیدن لباس ائمه معصومین، الیاف ابریشمی را در محل مورد نظر می چسباندند، تا جلوه بیشتری داشته باشد. در خطاطی پشت شیشه هم، از تکنیک های مذکور استفاده می شود. چند نمونه از رنگدانه های نقاشی های دوره قاجار «سفیداب سرب»: سفیداب شیخ ، از کربنات سرب PbCO3 و هیدروکسید سرب 2(Pb (OH تشکیل شده است. سفیداب سرب، در اوایل دوران صفویه استفاده می شد. این رنگ، هنگامی که با بست های ضعیف، مثل بست آبرنگی مورد استفاده قرار گیرد، با رطوبت موجود در هوا ترکیب شده و سیاه رنگ می شود. «دوده»: از سوزندان نفت، نفت گاز طبیعی، پشم و سایر مواد آلی به وجود می آید. کربن، رنگ دانه های مقاومی ایجاد می کند، که در برابر نور، هوا، اسیدها و بازهای ضعیف مقاوم است و فقط در اثر سوزندان، تخریب کامل می شود. هر چه مقدار کربن، نسبت به بست روغن بیشتر باشد، دیرتر خشک می شود. دوده در آب، غیر قابل حل است. به همین دلیل، اگر در نظر باشد، از رنگ های آبی استفاده شود، باید پودر سیاه به دست آمده از سوختن استخوان را، که قابل حل در آب می باشد، به کار گرفت. «آبی لاجورد»: این رنگ از حرارت دادن مخلوطی از خاک چینی، شن، سولفات سدیم و کربن در ۷۰۰ درجه سانتی گراد به دست می آید. فرمول آن Na2S2 (Na2O.Al2O3.2SiO2) است. این رنگ در مقابل اسید مقاوم نیست و با روغن به خوبی ترکیب نمی شود. یک آبی لاجورد به نام «استانات كبالتو (COO.SnO2) نیز وجود دارد، که به روش مصنوعی به دست می آید و رنگ آن، سبز آبی است. «شنگرف»: که همان رنگ معدنی جیوه به فرمول HgS است. این رنگ که تقریبا معادل قرمز آلبالویی است و در مجاورت نور و حلال ها حساس است. «اخرا»: حاوی سیلیس و گل رس و اکسید آهن بوده و فرمول آن Fe2O3 است. رنگ اخرای قرمز، حاصل از اکسید آهن خشک و اخرای زرد، به واسطه اکسید آهن، آبدار است. اخرای قهوه ای از لیمونیت خالص است و قدرت پوشانندگی خوبی دارد. «سرنج»: به رنگ قرمز نارنجی و به فرمول pb304 است، که از حرارت اکسید سرب در ۳۴۰۰ به دست می آید. این رنگ هنگام ترکیب با روغن، در مقابل رطوبت، مقاوم است. «سبز زنگار»: که به آن مالاکیت هم می گویند و از مس تهیه می شود. «طلا»: که از ساییدن فلز طلا به دست می آید. همچنین طلا را به صورت ورق در می آورند و آن را در سریشم، به روش بن ماری حل می کنند. طلای زرد حاوی مقداری مس و طلای سبز حاوی مقداری نقره است. «اکلیل»: که به فرمول SnS2 است و پس از مدتی در اثر عوامل محیطی، سیاه می شود. «نقره»: که روش تهیه رنگ از این فلز کم یاب، هم چون روش تهیه رنگ از طلاست. موزه نقاشی پشت شیشه (۳۰) این موزه، در برگیرنده آثاری زیبا و متنوع از هنر نقاشی پشت شیشه است، که شمار آن به چیزی حدود ۳۰۰ قطعه شیشه تزیین شده می رسد. مکان موزه، یکی از خانه های قدیمی تهران، که با روش معماری سده اخیر و مواد و مصالح امروزی مرمت شده است، به نام خانه «دکتر شقاقی» است. بنای موزه، از سوى ورثه مرحوم دکتر شقاقی، به شهرداری تهران واگذار شده و توسط شرکت توسعه فضاهای فرهنگی (وابسته به شهرداری تهران) و به منظور ایجاد موزه نقاشی پشت شیشه، با اهداف معرفی این هنر، بازپیرایی، تجهیز و آماده سازی شده و در فروردین ماه سال ۱۳۷۷، این بنا در اختیار سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گرفت. بنای موزه در دو طبقه تعبیه شده، که طبقه اول به صورت نمایشگاه آثار هنری در آمده و هنرمندان می توانند آثار هنری خود را، در آنجا به مدت یک هفته به نمایش در آورند. متأسفانه، این هنر مهجور و محروم، در زمان حاضر هم جایگاه خود را چنان که باید، نیافت! به علت کمبود فضای موزه، امکان به نمایش در آمدن بیشتر از ۵۰ اثر نیست و مسئولان موزه، چند وقت یک بار، کارهای نصب شده را تعویض می کنند. جالب توجه آن که، انبار نگهداری آثار موزه، فاقد امکانات مجهز، برای جلوگیری از تخریب آثاری است، که از هر حیث آسیب پذیرند. البته، نقاشیهای پشت شیشه موجود در موزه، در طی مدت اندکی، از موزه آبگینه و مجموعه های خصوصی، جمع آوری و خریداری شد و جای خرسندی است، که این هنر ظریف، بالاخره جایی اختصاصی، هر چند کوچک را برای خود یافت. به مناسبت روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی و به مناسبت گرامی داشت سالگرد تأسیس موزه، هر ساله در این مکان نمایشگاه هایی، که با موضوع و مضامین نقاشی پشت شیشه همخوانی دارند، برگزار میگردد. امسال نیز در چهارم خرداد ماه، نمایشگاهی از آثار عبدالجليل، عبدالخليل، عبدالحمید و پدرشان عبدالنبی برگزار گردید. جای دارد، در این جا از خانم طبیب جم، رئیس محترم موزه نقاشی پشت شیشه، آقای روحانی، مسئول موزه، آقای ماهو چیان، عکاس موزه، که کمال همکاری را مبذول داشتند، قدردانی شود. لازم به ذکر است، که در میان آثار هنری موزه امام رضا (ع) در مشهد مقدس و موزه کلیسای وانگ، در شهر تاریخی اصفهان، نیز چند نقاشی پشت شیشه وجود دارد. نتیجه گیری هر چند این هنر، در کشورهای شرقی و غربی، دارای پیشینه تاریخی است، ولی از نظر منابع محدود بوده و به بسیاری از جنبه های آن هنوز پرداخته نشده است. با آنکه نقاشی پشت شیشه، در بیشتر ممالک جهان، دارای کاربردی آیینی و مذهبی است، اما شاید وجه تمایز آن را بتوان، در تفکر هنرمندانی جست وجو کرد، که خلق کننده این دسته از آثار هستند. در این پژوهش سعی شده است، به جوانب مختلف این هنر از یاد رفته، اشاره اندکی گردد. اما برای آنکه حق مطلب ادا شود، جای تحقیق و تفحص بیشتری طلب می شود و برای پژوهشگرانی، که دغدغه هنر این خاک پرگوهر را در دل دارند، مضامین بکر و ناشناخته بسیاری وجود دارد، که می توانند به آنها بپردازند. در تفکر انسان شرقی، که در هر گوشه، معنویت الهی را می طلبد، چه نیازی محسوس بود، که شیشه، به عنوان زمینه و بستر زمزمه دل انتخاب شد؟ چگونه مضامین مذهبی و اساطیری، با شکوه تمام در صفحه کوچک شیشه، با تمام جزییات، تصویر می شد؟ اندیشه ای که خالق این هنر بود، چگونه به يغما رفت، که حتی آنقدر خاطره ای از آن نماند، که جایی در تاریخ این مرز و بوم برای خود داشته باشد، جایی که سزاوار تمام نازک بینی ها و ظرافت هایی باشد، که سوی چشمان هنرمندانش را، آرام آرام خاموش گردانید. شاید تفکر و تفحص پیرامون این قبیل سؤالات، بابی باشد برای شناخته شدن بیشتر و جهانی شدن این هنر، که امید است در آینده، رخ دهد. پانوشت ها ۱ - ناحیه ای در جنوب آرژانتین و شیلی ۲ - صنعت شیشه، ترنس مالونی، صفحه ۷۱ ۳- همان، صفحه ۷۳ و نمونه هایی از مهرهای تزیینی، در منطقه «اریدو» در دلتای رود فرات، که مربوط به هزاره سوم است. ۴ - تمدن عیلام، از هزاره سوم ق . م آغار شد و در قرن های ۱۳ و ۱۲ ق . م، به اوج رسید. شکوفایی این تمدن را در نمونه هایی مانند زیگورات چغازنبیل در شوش شاهد هستیم. در سال ۶۴۰ ق. م.، این تمدن، با تسخیر آشور با نیپال، رو به زوال رفت. ۵ - این مهره ها، به صورت استوانه و با نقوش کنده کاری شده ساخته می شد و با غلطاندن آن بر روی گل، نقش مورد نظر ایجاد می شد و معرف امضا و حق مالکیت صاحب مهر بوده است. ۶ - صنایع دستی کهن ایران، هانس ولف ، صفحه ۱۵۱ ۷- لوله ای که شیشه را با آن باد می کنند و در آن می دمند. ۸- برابر واژه cast Plate ۹ - چند قطعه از ظروف شیشه ای، در کاوش ویرانه های خزانه کاخی در تخت جمشید، در استان فارس، واقع در جنوب ایران پیدا شده اند. این قطعات در بین سالهای ۱۹۳۱ الی ۱۹۳۴ م، برابر با ۱۳۱۳ - ۱۳۱۰ هـ . ش، به وسیله هیئت باستان شناسی مؤسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو کشف شد. بیشتر این قطعات، در دل ویرانه های کاخ خزانه، در تخت جمشید بیرون آمد، که توسط اسکندر در سال ۳۳۱ ق. م در حریق ویران گشته بود. برگرفته از کتاب شیشه ایرانی، فوکائی، صفحه ۲۶ ۱۰ - مدارک شیشه گری دوره های اسلامی در سیراف، بندری قدیمی در نیمه پایین تر خلیج فارس، از روی کاوشگری های به عمل آمده توسط «دکتر دیوید هوایت هاوس» در میانه دهه ۱۹۶۰، استنباط شد. برگرفته از کتاب هنر ایران، فریه، صفحه ۲۹۵ See Iran, Journal of the British Institute for Persian studies, VI 1968,PP,18,19 ۱۱- www. Gilding. Net/rvspainting 07.htm ۱۲-www.Muralmuralon the wall. Com/-disd/ 00000019.htm ۱۳- www.goldreverre.com/history/canosa.htm ۱۴- www.goldreverre.com/history/fragment.htm ۱۵ - مقابر زیر زمینی، که در قرن اول میلادی، توسط پیروان حضرت مسیح ساخته شد. ۱۶- www.golding.net/rvspainting07.htm ۱۷- www.goldreverre.com/history/canosa.htm ۱۸ - نام قبلی جمهوری چک ۱۹ - واقع در کشور آلمان ۲۰ - مجله انجمن هنرمندان نقاش ایران، گزارش ۱۰ ۲۱ - نقاشی ایران، پاکباز، صفحه ۱۵۳ ، پاورقی شماره ۲۱ ۲۲ - نقاشی پشت شیشه، سیف ، صفحه ۱۶ ۲۳ - نقاشی ایران، پاکباز، صفحه ۱۵۳ ۲۴ - شاهکارهای هنر ایران، پوپ، صفحه ۲ ۲۵ - چون هنر نقاشی پشت شیشه در سقاخانه ها کار می شد، آن را به اسم نقاشی های سبک سقاخانه ای نیز می شناسند. ۲۶ - این کاروان سرا در منطقه گلوبندک دایر بو،د که بیش از چهل دکان و دکه کوچک و بزرگ داشت و هنرمندان رشته های مختلف، از قبیل نقاشان نقش قالی مینیاتور سازها، کاشی کارها و گچبرها دور هم جمع شده و سفارش کار می گرفتند. ۲۷ - از مشهورترین نقاش خانه های تهران، نقاشخانه «قوت»، در خیابان سرچشمه، اول کوچه زغالی ها بود، که «شازده افسر» بانی آن شد. از دیگر نقاش خانه ها، یکی نقاش خانه سید رسول، در اول خیابان جلیل آباد سابق و بعد نقاش خانه «سید حسین عرب»، در خیابان چراغ برق سابق بود. ذکر شده از کتاب نقاشی پشت شیشه، سیف ، صفحه ۴۰ ۲۸ - بر حسب یک روایت قدیمی، «هما» دختر بهمن، نواده اسفندیار ، پیاله ای فیروزه ای رنگ را از آب چشمه ای پر می کند و نخستین خشت بنای شهر گلپایگان را از آن می سازد. به اعتقاد محمد باقر، این پیاله در ته چاهی ناشناخته به یادگار مانده بود. همسرش نقل می کند، که شبی محمد باقر با کاسه ای فیروزه ای رنگ به خانه آمد و ادعا کرد، این همان کاسه است. بعدها، عده ای از فرنگی ها خبر کاسه را شنیدند و آن را از محمد باقر خریدند و به خارج از کشور بردند. ۲۹ - وی که در سال های ۱۴۴۰ ۱۳۷۰ م. زندگی می کرد، از شاگردان «جوتو» (Giotto) بود و در نزد وی تکنیک های نقاشی را فرا گرفت. وی، چند اثر جاودان در زمینه هنر آن دوره دارد، که مهم ترین و مشهورترین آن، که در سال ۱۴۳۷ م نوشته شده، کتاب II libro dall'arte" (The Craftsman's Handbook) است، که در آن به شرح چگونگی تکنیک های به کار رفته، در هنر پشت شیشه می پردازد. این کتاب به انگلیسی نیز ترجمه شده است. Cennino Cennini (C.1437) II libro dallarte (the Craftsmans Handbook), transl D.V.Thompson (Dover, New York, 1960) علاقه مندان برای اطلاع بیشتر، می توانند به آدرس های اینترنتی زیر مراجعه کنند: www.encyclopedia.com/html/C/Cennini. Asp www.bartleby.com/65/Ce/Cennini/html www.techneservizi.com/html/didapro_eng.htm www.C4U.ch/art/Rada/Techniken.htm www.modjourn.brown.edu/m.jp/Image/Cennini/htm www.gilding.net/P_framed 4.html ریچارد ریان (Richard Ryan)، که از هنرمندان معاصر است، نیز از رساله وی در کارهای خود استفاده کرده است. www.realart.com/hfg/html/contemp html rya n html/Ryan interview.html ۳۰- آدرس موزه نقاشی پشت شیشه: خیابان سعدی، خیابان برادران شهید قائدی (هدایت سابق)، خیابان تنکابن - شماره ۲۷۰ ، تلفن ۷۵۲۶۷۷۷ منابع و مآخذ: ۱ - شاهکارهای هنر ایران، آرتور اپهام پوپ، مترجم دکتر پرویز ناتل خانلری، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰ ۲ - صنعت شیشه، اف. جی. ترنس مالونی، مترجم محمد رمضانی، انتشارات میر (گوتنبرگ) تهران، بی تا ۳- شیشه ایرانی، شینجی فوکانی، مترجم: آرمان شیشه گر، نشر میراث فرهنگی استان تهران، ۱۳۷۱ ۴ - نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، رویین پاکباز، انتشارات زرین و سیمین، تهران، ۱۳۸۳ ۵ - نقاشی پشت شیشه، هادی سیف، انتشارات سروش، تهران ۱۳۷۱ ۶ - هنرهای ایران، ر. دبلیو فریه، مترجم پرویز مرزبان، نشر فرزان، تهران، ۱۳۷۴ ۷ - صنایع دستی کهن ایران، هانس ای. ولف، مترجم دکتر سیروس ابراهیم زاده، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۲ ۸- فصلنامه گزارش ۱۰ ، انجمن هنرمندان نقاش ایران، پاییز ۱۳۸۳ ، هنر نقاشی پشت شیشه، فریال سلحشور ۹ - گفت و گو با خانم توکا ملکی ۱۰ - دیدار از موزه آبگینه و موزه نقاشی پشت شیشه ۱۱ - پیشینه نقاشی پشت شیشه در ایران، دایره المعارف هنر، روئين پاکباز ، صفحه ۵۸۰ ۱۲ - هنر ایرانی با الهام از عقاید دینی و داستان های عامیانه مذهبی، آیدین آغداشلو، موزه نگارستان، تهران، دی ۱۳۵۶ ۱۳ - روزنامه همشهری، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۷۳ ، سال دوم شماره ۳۸۰ ۱۴ - یک هنر اصیل ایرانی، مجله فردوسی، جنیا کاروزر، شماره ۸۶۳ ، خرداد ۱۳۴۷ ۱۵ - نقاشی پشت شیشه از مناطق جنوب، مجله تلاش، فرمان فرمانیان ، شماره ۳۲ ، دی و بهمن ۱۳۵۰ پایان نامه ها: ۱ - حفاظت و مرمت نقاشی روی آینه و شیشه در خانه قدیمی امام جمعه اصفهان، آناهیتا محمودی، ۱۳۷۱ ۲ - حفاظت و مرمت نقاشیهای پشت شیشه بقعه سید واقف نطنز، حمید جاجرمی، ۱۳۷۲ ۳- حفاظت و مرمت نقاشی پشت آینه، بهنام پدرام، ۱۳۷۶ ۴- حفاظت و مرمت نقاشی پشت آینه، سعید رحمتی، ۱۳۷۶ ۵ - شیشه های منقوش، آوا سرجویی، ۱۳۸۰ ۶- نقاشی پشت شیشه، توکا ملکی، ۱۳۷۵ ۷ - معرفی و بررسی نقاشی پشت شیشه و شیوه حفاظت و مرمت آن، فریال سلحشور، ۱۳۸۲ سایت های اینترنتی: www.Geocities.com/helsa. Geo/Icons.html www.artist.ca/FCA-CA-7C5.html http://Users.ticnet.com/mike firth/gl-hist-html www.gilding.net/index.html www.aerovisions.com www.tamarin.com/anon ces/add 1 E.html www.gilding.net www.muralonthewall.com www.goldreverre.com 1- http://images.google.com/images? 2- sunum=10&h1=en&q=kraljevic=marko&speu=1 http://images.google.com/images?sunum=10&h1=en&q=&q=sharac&btnG=search 3- www.testacociety.com/ivan.htm 4- www.teslacociety.com/pbust.htm 5- http://markraljevic, uzice.net 6- http://www.znanje.org/lektire/122/02/02ivozo3/index2.htm 7- http://en.wikipedia.org/wiki/marko_kraljevic منابع خارجی: ۱- Les Maitres De L'art Naïf/Bihalji_Merin, Oto/Yugoslavia/1972 ۲- Naïve Art/Brodskaya, Natalia/New York/200
|
© Copyright Caroun.com. All rights reserved.