Reprinted from: Honar Nameh, University of Art, Tehran, Volume 5, No. 14, Spring 2002 (A brief of the article in English; complete text and photos are available in Persian.)
A Symbolic Analysis of Objects Related to Egyptian Goddesses
Shahin Khani
Iran, 2002
|
Creating objects and works of art makes up the larger part of the art and industry of ancient civilizations. Objects, such as mirrors and seals, are often decorated with motifs that lead the researchers to closer knowledge of belief systems and traditions among ancient nations.
Egyptian oil containers, as well as mirrors, and the symbolic meaning of gold and silver in ancient civilizations, especially Egypt, are analyzed.
Those containers and mirrors, often in the form of human (at times that of great Egyptian goddess, Hatur), or animal figurines have been reviewed by some scholars for their symbolic meaning.
The oil containers, produced by Egyptian craftsmen, whose functions have not yet been fully understood, were probably used for oils, used in rejuvenation or as balms.
The spoon part of these containers is usually rounded, elliptical, rectangular or has a special form. Often, they are decorated with wave-like lines, signifying water in a lagoon.
In some cases, the bowl is decorated with aquatic creatures – duck, fish, frogs…, symbolizing their dual nature.
این مقاله و عکسها از "هنر نامه"، فصلنامه تخصصی دانشگاه هنر، باز نشر شده است
شماره ۱۴، سال پنجم، بهار ۱۳۸۱
«بررسی نمادین اشیای پیوسته با الهه های مصری
شهین خانی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
ایران، ۱۳۸۱
|
چکیده:
در هنر ملت های بزرگ باستانی، ساخت اشیا در کنار سایر هنرها، بخش بزرگی از صنعت و هنر آن ملل را به خود اختصاص داده است. بخشی از این اشیا، با اعتقادات و ادیان آن ها پیوسته است و علاوه بر جنبه کار کردی، از وجه آیینی نیز برخوردارند. ظروف و اشیایی مثل آینه، مهر و ... غالباً با اشکالی تزیین شده اند، که مطالعه و بررسی آن ها، به محققان در شناخت دقیق تر ادیان و اعتقادات و آداب و رسوم ملل بزرگ کمک می کند. در این مقاله، ضمن توجه به نوع خاصی از ظروف در مصر باستان، که «چمچه روغن» هم نامیده شده اند، به آینه ها و هم چنین معنی نمادین طلا و نقره از دیدگاه ملل باستانی، به ویژه مصر اشاره شده است. این ظرف ها و آینه ها، که با پیکره های انسانی (گاه پیکره الهه بزرگ مصری، هاتور) یا جانوری تزیین شده اند، از طرف برخی محققان، از حیث معنای نمادین آن ها مورد توجه و بررسی قرار گرفته اند، که در ذیل خواهید خواند.
***
شکل های ارائه شده ظرف ها بوسیله صنعتگران مصری، که به عنوان ظرف ها و چمچه های روغن نامیده می شوند، و تا به حال عملکرد آن ها به طور کامل فهمیده نشده، ممکن است برای نگه داشتن روغن هایی، برای بازیافتن جوانی و مرهم ها بکار رفته باشند. پیاله چنین قاشق هایی (چمچه)، معمولاً مدور، بیضی، راست گوشه یا دارای شکلی ویژه است. اغلب پیاله ها با خط های موج مانند (اشاره به آب در آبگیر) حکاکی شده اند. گاهی اوقات پیاله این ظرف ها، با نقش هایی از مرغابی، ماهی، وزغ یا دیگر مخلوقات آبزی تزیین شده اند. سمبولیزم این موجودات، بر طبیعت دوگانه آنها دلالت می کند.
از یک طرف، آب و موجودات آبزی به سادگی بر استعاره بصری آبگیر دلالت دارد، که مایع را نگه می دارد. از طرف دیگر، این تصاویر ،تا حدی، با تولد دوباره همراه هستند. آب، مکرر به عنوان سمبول جنسی مؤنث، نه تنها در مصر، بلکه در سایر ملل نیز استفاده شده است. (۱) مرغابی، ماهی و وزغ ممکن است، دلالت ضمنی بر جنسیت و باروری در هنر مصری داشته باشند. نمونه هایی از صفحه مدور بشقاب، مطمئناً سمبول برخاستن (طلوع) خورشید بالای مرداب پاپیروس بود؛ سمبولی بسیار قوی و مؤثر از خلقت و باز زایش. بنابراین، تجدید قوای جوانی از مرهمی، که قاشق نگه می دارد، بطور جادویی، با نماد پردازی شكل ظرف مربوط بود.
همین نمادپردازی دولایه، در دسته قاشق ها (چمچه) ملاحظه می شود، که چون میدانی برای تزئین - غالباً کنده کاری یک پیکر انسانی، که پیاله چمچه را به شکل یک کوزه بزرگ یا ظرف حمل میکند، استفاده شده است. بعضی از این پیکره ها، خدمتکاران آسیایی را نشان می دهند، و برخی دیگر، دختران زیبای برهنه را، که گاهی نیز تزئیناتی دارند. این دختران، اغلب در حال حمل برگ پاپیروس یا جوجه اردک و در موارد متعددی ایستاده، روی یک کرجی کوچک، با سر مرغابی، در حال نواختن یک ساززهی، نقش شده اند. نوع معمول دیگر دسته، دختری را، مانند یک شناگر نشان می دهد، که دستانش را کشیده و روی بازوان گسترده اش، پیاله قاشق به شکل مرغابی، غاز، ماهی یا حتی یک غزال قرار دارد. در یک بررسی کلی می توان چنین تعبیر کرد، که دسته ها نیز نماد پردازی «آبگیر» را تقویت می کنند، که به طرز باریک بینانه ای، با جنسیت و باز زایش مربوط هستند. بسیاری از تزئینات قاشق ها، به نظر می رسد، مستقیماً با الهه هاتور (Hathor) (۲)پیوستگی دارند.
رقصندگان مؤنث، پیکره های دیو «بس» (Bes) (۳)، آسیایی ها، حیواناتی چون غزال آفریقایی و بز کوهی و شكل بعضى اشياء، مثل آینه ها، عود مصری (Sistra) (تصویر ۱) و سبوهای شراب، که روی این قاشق ها ظاهر می شوند، همه مستقیماً با الهه هاتور مربوط هستند.
به هر حال، تنوع نقش های مکرر در قاشق ها، از یک نماد پردازی بنیادی حکایت می کند، که با این اشیای عجیب گره خورده است. اخیراً، آریل کوزلف (Arielle Kozeloff) کوشیده است، کلید نمادین این اشیاء را فراهم کند. در آغاز، با مطالعه نوع قاشق های دختر در حال شنا (تصویر ۲)، کوزلف دریافت، پرنده ای که مکرراً در این اشیاء ظاهر می شود، بیشتر غاز است، تا اردک. با آگاهی بر این که، غاز غالباً نماد «ایزد زمین» گب (Geb) است، کوزلف دریافت، که شکل دختر برهنه، ممکن است نمایش همسر خدا، نوت (Nut) «الهه مادر آسمانی» باشد، که مکرراً مثل یک زن جوان، که بازوانش را روی زمین گسترده (و در آسمان شب، همچون راه شیری است)، نقش شده است. بنابراین، این گونه قابل درک خواهد بود، که الهه در حال شنا کردن در آسمان هاست (مطابق نظر مصریان، در یک دریای کیهانی)، که «خدا - خورشید» (رع)، هر روز در کرجیش از آن عبور می کند.
متن ها و منابع بررسی شده به وسیله کوزلف، با این تصویر بصری، که به الهه نوت در حال معرفی کردن یا بلند کردن پسرش، میراث ازیریس اشاره شده، برابری می کند. دختران شناگر، گاه روی دستانشان، یک اردک (واژه مصری sa ،که هم چنین کلمه ای برای پسر است)، یا بچه غزال (واژه مصری iua ، که ضمناً کلمه ای برای "وارث" است)، حمل می کنند، که پیوستگی مستقیم الهه و متوفی را نشان می دهد، که با اسطوره ازیریس و باورهای تدفینی مصریان باستان مربوط است.
«نوت»، ممکن است نمادهای خورشیدی، مانند ماهی یا گل لوتوس را حمل کند؛ یا پیاله قاشق هایی به شکل بیضی یا دایره را، که نشانه گردش خورشید است. در نوع دیگر از این قاشق ها، سگی در حال دویدن (یا شنا کردن؟) (تصویر ۳)، در حالی که یک ماهی یا صدف را نگه داشته است، دیده می شود. به نظر کوزلف، سگ انگشتان الهه را به طور نمادین نشان می دهد، که خورشید را نگه می دارد. در هر صورت، در همراهی با الهه "نوت" و "هاتور"، قاشق ها ممکن است، بازتاب تأكيد نمادین بر باز زایش خورشیدی و کیهانی و کنایه از زندگی مجدد برای متوفی باشند. این اشیاء، نمونه آشکاری از تأثیر متقابل تصویرهای متفاوت را، برای ما فراهم میکنند، که علیرغم شکل های متفاوت در بیان، از یک سرچشمه در معنی و مفهوم نشأت می گیرند. به عبارت دیگر، علیرغم تنوع در شکل ها، ایده بنیانی و اساسی آن ها یکی است.
در میان اشیاء در هنر مصر، آینه نیز دارای معانی نمادین بسیاری است؛ به ویژه چون نماد و نشانه ای از خورشید (شکل و درخشندگی صفحه های فلزی آن)، در شماری از زمینههای آیینی قابل ملاحظه است. در حالی که شکل های تزئینی آینه ها بی شمارند، برخی از آن ها به طریقی با مفاهیم بنیادی خورشیدی مربوط هستند. بسیاری از آن ها، ارتباط مستقیم با الهه "هاتور" را نشان می دهند، که نه تنها الهه حامی زیبایی و عشق بود (یک همراه مناسب و مربوط به عملکرد آینه)، بلکه همچنین زوجه (در اغلب اساطیر دختر) خدا - خورشید (رع) بود و بنابراین با نمادپردازی خورشیدی همبسته بود. شکل های «هاتور» مانند، مکرراً روی آینه ها
استفاده شده اند؛ شامل سیما نگاری از صورت (Cow-eared Goddess) و آرایش چتری پاپیروس (تصویر ۴)، که از نشانه های مهم او بودند. اشکالی از جوانان، معمولاً برهنه، دخترانی که به طور معمول روی دسته آینه ها دیده می شوند، نیز با "هاتور" پیوستگی دارند
علاوه بر ارتباط اشیاء فوق با الهه ها، نقش نمادین طلا و نقره نیز حاکی از اهمیت ایزد بانوان مصری است.
طلا، نه تنها از جنبه اقتصادی، بلکه از نقطه نظر نمادین نیز دارای اهمیت بود. زیرا این فلز، مانند خدا و ذات فناناپذیر و طبیعت بدون نقص و به دور از هر تیرگی، استعاره ای از زندگی ابدی و درخشش آن، تصویری از تابش و درخشندگی خورشید بود. خدا - خورشید (رع)، همچون «کوه طلا» نامیده می شد. القاب مشابه و معنی خورشیدی این فلز را ،می توان در شماری از متن ها یافت. ورق طلا برای پوشاندن بالای ستون های هرمی شکل سنگی (obelisk) ، به عنوان مثال، هم پرتوهای خورشیدی را بازتاب می داد، و هم نمادپردازی ای، حاکی از آن بود. به دلیل آن که، گوشت همه خدایان از "رع" به ارث رسیده بود، و گفته می شد، گوشت او از طلاست . استفاده از این فلز برای مقامات و دیگر بازنمایی های خدایان، مطمئناً نمادین بود. الهه "هاتور"، دختر رع"، که اغلب «شخص طلایی» خوانده می شد، به ویژه با طلا همراه بود و این اعتقاد رایج بود، که وی تجسمی از فلز گرانبهاست. بازتاب این عقیده را میتوان در آینه های ساخته از طلا، یا جانشین آن برنز با تصاویر یا نمادهای "هاتور" ملاحظه کرد، که با جنس و شکل خود بر این موضوع تأکید داشتند.
نام الهه «ایزیس»، نیز با این فلز همراه شده بود. تصاویر این ایزد بانو و خواهرش «نفتیس» (Nephthys)، اغلب بالای نشانه هیروگلیف برای طلا، کنار پا و سر تابوت های سنگی حجاری شده و منقوش «پادشاهی جدید» جا داده شده بود. در معبد چهارم «توتنخامون» و در بعضی بازنمایی ها، ایزد بانوان «نیت» (Neith) و «سلکت» (Selket) نیز، زانو زده، روی نشانه طلا نقش شده بودند؛ گرچه به نظر می رسد، این نقش با «ایزیس» ریشه و منشاء گرفته باشد. یک طلسم «کرکس طلایی» نیز طی دوره پادشاهی جدید، در اطراف گردن یک جسد مومیائی جا داده شده بود، که به منظور حمایت و پشتیبانی متوفی بود. الهه های نام برده و کرکس (Nekhbet) همگی با مرگ و جهان زیرین مربوط بودند.
نقره نیز، که گفته می شد استخوان خدایان از نقره است، کم اهمیت تر از طلا نبود و همراهی طبیعی نقره با ماه، به طرق مختلف متجلی شده بود. آینه های طلا و نقره، به الهه «هاتور»، به ترتیب هم چون نشانه هایی از خورشید و ماه پیشکش شده بودند. نقره، بر برخ خلاف طلا، به طور خالص، در مصر یافت نمی شد. اشیای نقره ای یافت شده در دوره پادشاهی میانه، ظاهراً از سوریه و نواحی اژه ای به مصر وارد شده بودند.
پا نوشت ها:
۱- آب از سوی دیگر، به عنوان نماد زندگی و باروری، خدای مذکر «ازیریس» را بازنمایی می کرد. در آب و هوای بیابانی مصر، طبعاً آب به عنوان نماد حقیقی حیات و باروری شناخته می شد. بنابراین «ازیریس»، همان گونه که نماد روح نباتی بود، رود نیل نیز به شمار می رفت، همان گونه که زمین میت وانست همسرش «ایزیس» را بازنمایی کند. در این اسطوره، همبستگی طغیان نیل و زمین های پر ثمر، که آبادی را موجب می شود، جستجو شده است. به عبارتی، نمادها می توانند معکوس شده باشند. در اصل در مصر، بر خلاف سایر ملل، زمین با ایزدی مذکر، گب و آسمان، چون الهه ای (هاتور . نوت) بازنمایی می شد. در جشنواره های سالانه "ازیریس"، یک مدل فالوس در رأس دسته عزاداران، به عنوان نماد ایزد «ازیریس» حمل می شد. یک سبوی آب، همسرش را نماد پردازی می کرد. اساساً، این گونه اسطوره ها، تجلی عمیق تر کیهان شناختی مصر باستان بود.
(Richard. H. Wilkinson. P. 94-95)
۲- . "هاتور" یا "آثیر"، ایزد بانوی بزرگ مصر، ایزد بانوی آسمان، در اصل دختر «رع» و همسر «هوروس» بود. اما گاه مادر «هوروس» نیز به شمار می آمد، زیرا نامش به معنی «منزلگاه هوروس» بود و گفته اند، خدای خورشید در او سکنی گزیده است. هر غروب در میان سینه اش پنهان می شود و در سپیده دم بار دیگر چشم به جهان می گشاید. (ژ. ويو. اساطير مصر. ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور. ص ۴۲)
۳- «بس»، که ایزدی محبوب بود، دارای شکلی کوتوله و ستبر، با سری بزرگ، چشمانی غول آسا و گونه هایی برجسته بود. بر چانه اش مو روییده و زبان گنده اش، از دهانی باز آویزان بود. وی با تولد و ازدواج همراه بوده و بر آرایش زنان نظارت داشت. در ادوار اخیر، که محبوبیت "بس" میان مردم افزایش یافت، تندیس او را در خانه ها نگه می داشتند. در دیر البحری، ناظر زایش بود و همراه دیگر فرشتگان حامی، به عنوان نگهبان مادرهای باردار، کنار بستر ملکه حاضر می شد. «بس» به عنوان «نگاهبان مردگان» نیز شناخته می شد. (ژ. ویو همانجا، ص ۷۹.۷۸) در همه وظایف، «بس» همراهی با ایزد بانوان مصری، الهه "هاتور"، "ايزيس" و الهه های زایشی مشاهده می شود.
منابع:
۱ - این مقاله ترجمه و تلخیصی است از برخی صفحات کتاب ذیل:
- Wilkinson, Richard, H. Symbol and magic in Egyptian art. London, Thomes and Hudson. 4991
۲- از کتاب ذیل هم استفاده شده است:
ژ. ویو اساطير مصر، ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران، انتشاراتی فکر روز، چاپ اول، ۷۵